نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱:٤٩ ب.ظ روز چهارشنبه ٢ امرداد ۱۳۸٧
سلام بر عزیزان
شرمنده من چند وقتی نبودم ولی اومدم و سرم خیلی شلوغه شاید ازاین به بعد دیر به دیر بیام ولی شما منو فراموش نکنین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱۱:۱٩ ق.ظ روز یکشنبه ۱٦ تیر ۱۳۸٧
خیلی دوست دارم تک ستاره زندگی من , من بدون تو هیچم و هیچ
زندگی با تو بهاره عشق من , دوست دارم به اندازه تمام حرفهای نگفته و نشنیده
به اندازه ستاره های آسمان و..................
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱٠:٠۱ ق.ظ روز شنبه ۱٥ تیر ۱۳۸٧
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱٠:٥٢ ق.ظ روز پنجشنبه ٦ تیر ۱۳۸٧
به فکر تو هستم
Thinking Of You
TOY
تا دفعه بعد
Till Next Time
TNT
بعدا می بینمت
See You Later
SYL8TR
به زودی می بینمت
See You Soon
می بینمت
See You
CU
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٩:۳٥ ق.ظ روز سهشنبه ٤ تیر ۱۳۸٧
بازم دلم گرفته چند روزی که رفتی می گی به خاطر من از عشقمون گذشتی
بمون بذار از اسمت یه شعر نو بسازم نذار به جرم دیروز امروز مو ببازم
دارم میمیرم برات نذار بیفتم به پات مگه گناهم چی بود که سرد شده اون نگات
به من یه فرصت بده تا دستاتو بگیرم یا اینکه مال من شی یا پای تو بمیرم
تنهام نذار فرشته من
آهنگ حمید عسگری
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۳:٠۳ ب.ظ روز دوشنبه ۳ تیر ۱۳۸٧
فیلم ورزشی "برو دنبالش، هند!" با بازی شاهرخ خان به نقش مربی مسلمان تیم هاکی زنان هند برنده جایزه بهترین فیلم نهمین دوره آکادمی بینالمللی فیلم هند IIFA شد که از آن به عنوان اسکار سینمای هند یاد میشود.
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٢:٥۳ ب.ظ روز دوشنبه ۳ تیر ۱۳۸٧
سینمای هند در قدیم اصلا دنباله روی مد جهانی نبود. مخصوصا هنرپیشه های زن قدیمی سینمای هند، هیچ کدام لاغر و نحیف نبوده اند حتی بعضی از آنها کمی هم تپل بودند.
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱٠:٤٥ ق.ظ روز دوشنبه ۳ تیر ۱۳۸٧
کاش می شد فراموشت کنم
کاش می شد ترک آغوشت کنم
کاش می شد نام تو را هر روز
نگویم برزبان از دیروز
کاش می شد فراموشت کنم
یادت را از قلب بیرون بکنم
کاش می شد کاش می شد
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٢:٠۸ ب.ظ روز یکشنبه ٢٦ خرداد ۱۳۸٧
سالها گذشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عشق من به تو روز به روز بیشتر می شود ستاره من
مرا بپذیر تا مهمان قلبت باشم فرشته کوچک من
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱:٥٧ ب.ظ روز یکشنبه ٢٦ خرداد ۱۳۸٧
آموزش اینترنت + فتوشاپ + power point + word + Access + ویندوز
انجام پروژه و هر مورد دیگر با نرم افزار power point
جستجو مطالب از اینترنت
تایپ مطالب شما
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱:٢٥ ب.ظ روز پنجشنبه ٢۳ خرداد ۱۳۸٧
ترجمه متون انگلیسی + مکالمه + تایپ متون فارسی
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٩:٢٢ ق.ظ روز یکشنبه ٥ خرداد ۱۳۸٧
دختر جوان شهرستانی که برای ازدواج با مرد رؤیاهایش از خانه گریخته بود، از سوی سه پسر شیطان صفت به قتل رسید.
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٦:۳٠ ب.ظ روز دوشنبه ۳٠ اردیبهشت ۱۳۸٧
بیا ببین یه عالمه اس ام اس توپ و قشنگ
غرورت رو واسه کسی که دوسش داری بشکن ولی دل کسی رو که دوسش داری به خاطر غرورت نشکن ...
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱:٢٩ ب.ظ روز دوشنبه ٢۳ اردیبهشت ۱۳۸٧
سرزمین عشق کجاست ؟ پشت ابرها شهری است
که من در آن به تو می پیوندم
پشت برکه کلبه ای است
که من در آن تو را درک کردم
من در آن جنگل سرسبز روی تک درخت خشک
نام تو را حک کردم
آری من تو را حس کردم
من در این بیشه خشک
فقط نام تورا یاد کردم
تو بگو سرزمین عشق کجاست ؟
فرشته کوچک من 25/11/86
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱٢:۳۸ ب.ظ روز دوشنبه ٢۳ اردیبهشت ۱۳۸٧
دلم می خواست صدات کنم
بگم بهت دوست دارم ولی قلبم می گفت که نه!!!
اگه بگم دوست دارم ,میری و تنهام می زاری
رو قلب من پا میزاری
می ری پی عشق دیگه
چراباید بهت نگم چرا باید سکوت کنم؟؟؟
چرا می خوای ترکم کنی چرا صدام نمی کنی؟؟؟
چرا باید که قلب من شکسته شه به دست تو
مگه که تو قلب نداری مگه منو دوست نداری ؟؟؟؟؟؟
بگو به من آخه چرا می ری و تنهام می زاری
وجودم و جا می زاری آخه چرا, آخه چرا...
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱٢:۱۸ ب.ظ روز دوشنبه ٢۳ اردیبهشت ۱۳۸٧
با تو بودن بودن با تو واسه من یه معنی تازه داره
بودن با تو واسه من مثل یه رویا می مونه
نگاه من به اون نگات
مثل یه دید ساده نیست
نگاه من به اون لبات
هزار تا حرف تازه نیست
خاطره با تو بودن
حکایت یه قصه نیست
حرفهای توی دل تو
مثل یه راز تو سینمه
فکرمی کنم تو با منی آخه قلب وروح منی
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۱۱:٠۳ ق.ظ روز دوشنبه ٢۳ اردیبهشت ۱۳۸٧
زندگی بی تو محال است تو باید باشی قلب من زیر سوال است تو باید باشی
پس کجابی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
چرا نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٥:٤۱ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
نیایش
صدای در گوشم زنگ می زند
آن صدا چیست ؟؟ که می داند ؟؟
صدای نجوای پرندگان است ؟
اری ؟ صدای من و تو کجاست ؟
نیایش پروردگار شیرین است
بیا با من باش
تا درک کنیم واژه نام خدا را
خدای بی همتا خدای من و تو و ما
دست یاری به من ده
من می خواهم با خدا باشم
همه جا با او
تو هم بشتاب و دستت را بالا ببر
تا با هم نامش را فریاد بزنیم
خدایا ما با توییم !!!!!
آری ! ما را بپذیر
تا مهمان خانه ات باشیم .
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٥:۳٩ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٥:۳٧ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٥:۳٢ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٥:٠٢ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
باورم نمی شد...
یه روز می گفتی که میری من باورم نمی شد
می گفتی تنهام می ذاری من باورم نمی شد
می گفتی دوستم نداری من باورم نمی شد
ولی دیدم که رفتی دلمو زدی شکستی
بازم باورم نمی شد
تو با حرفات دلمو آب کردی
رفتی منو با خیالت خواب کردی
بگو آخه نازنینم
چرا از من گریزونی مگه از عشق نمی دونی !
می دونی که من تورو می خوام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داری واسم ناز می کنی ای با کارات منو لجبازمی کنی
می آی و می گی که پیشم می مونی
ولی فردا می گی که پشیمونی
چرا آخه دلمو می سوزونی
چرا آخه مگه تو نمی دونی مگه تو نمی دونی....
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٤:۳۳ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
گذر روزها...
روزها می گذرد و ما همچنان پشت ابرها مات و مبهوت مانده ایم
روزها می گذرد و ما هنوزنمی دانیم از کجاییم ؟کیستیم؟!
آری ,ما از کدامین دیار پا گذاشتیم به سرزمین ابرها
به سرزمین عشق ها
روزها می گذرد و ما نمی دانیم که اصلا عشق چیست؟
از چه واژه هایی شکل گرفته و به چه کلماتی ختم می شود؟
ولی اینک عشق را پذیرفته ایم بدون حتی کلمه ای سخن !
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٤:۱٩ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
درنوای تو..
دل,مست از شراب بوسه لبهای توست
جان در عذاب عشق بی پایان توست
دل جانان که جانی می برد از جان تو
هیچ کجا نتواند که بماند بی جان تو
روح من در کشش یک حرف نابست ز تو
دست من از گرمی دستهای تو داغ است
از غم دوری تو چشمان من خوابست
از صدای قلب تو این دل بی تاب است
از غم هجر تو ای عشق بیمارم و تو
دست در دست حبیبی و نمی گوی که تو
دل من می شکند لعنت به تو
عشقت گرزسرم برود حرفی نیست
یاد عشقت در سینه, کم دردی نیست
ولی افسوس که نه یادت ,ز سینه رود و نه عشقت
این دل عاشق مجنون نوای عشق تو گوید
نمی داند که فردا به لیلی چه بگوید؟؟؟
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ۳:٢٠ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
عشق من
با تو هستم تا همیشه بدون تو مگه میشه
بزار سر تو رو شونم تا بگم چقدر دیوونم
دست تو بزار تو دستم بگم که عاشقت هستم
نمی خوام از تو جدا شم قسمت کس دیگه باشم
من می خوام با تو بمونم از چشات عشق و بخونم
نمی خوام که مهر تو رو کسی از قلبم بگیره
نمی خوام ترکت کنم من آخه این دلم اسیره
اسیره چشمای نازت اسیره قلبه پر نیازت
بعضی وقتها که دلم می خواد واست از عشق بخونم
قلبم راضی نمی شه چون می گن من دیوونم
که دارم از تو می خونم
نویسنده :
ساحل کوهکن - ساعت ٢:٥٦ ب.ظ روز یکشنبه ٢٢ اردیبهشت ۱۳۸٧
بازگشت تو
اومدی تو سرنوشتم
نگفتی که من کی هستم
تا که عاشقت شدم من
گفتی آخه من که خستم
اومدی دوباره باز تو
بشه اون داستانه تکرار
که بگی من نمی تونم
بشم عاشق مثل فرهاد
واسه چی میای ولی تو
من و باز تنها می زاری
با قدمهای قشنگت
ردپاتو جا می زاری
برو ایندفعه بدون تو
دیگه برگشتی نمونده
اون خاطرهای قشنگت
روح و قلب منو برده