[go: up one dir, main page]


زیبای جاودانه

آغاز
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ٧:٥٤ ‎ق.ظ روز دوشنبه ۱٤ امرداد ،۱۳۸٧
 

بعد از نزدیک به یک ماه ننوشتن شروع به نوشتن سخت است.

موضوع برای نوشتن فراوان بود اما رمق و حال نوشتن نبود.

 

1.درگذشت خسرو شکیبایی را هنوز باور نمی کنم.هنوز در رویا می پندارم روزی در صفحه تلویزیون رو به هوادارانش می کند و می گوید(با همان لحن منحصر به خودش):بابا ما یه شوخی کردیم شما چرا باور کردین؟!

اما حمید هامون دیگر نیست و نمی داند که به قلبمان...شده و نمی داند که سهم ما و حق ما و عشق ما بود از سینمای روشنفکری.

رفت و نگفت آخر که به کجای این شب تاریک بیاویزم قبای ژنده ی خود را!

 

 

2.فیلم (جایی دیگر) اثر مهدی کرم پور را توصیه می کنم ببینید.

 

 

3.شراب فراموشی تلخی این روزها تماشای کنسرت سال پیش گروه آواست که وقت و بی وقت (اگر وزارت نیرو بی برقمان نکند)مشغول تماشایش هستم.

 

زیاد نوشتم باقی مطالب باشد برای پست بعد.


 
نظرات ()
 
نمایشگاه
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ۱٢:٢۸ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ۱٩ تیر ،۱۳۸٧
 

امروز نزدیک ظهر به همراه آقای بهمنیار سری زدیم به نمایشگاهی که توی دانشگاه برپاست و من نام دقیقش را نمی دانم.

نمایشگاه معرفی چند کشور که فکر می کنم با ایران تبادل دانشجو دارند.

در مجموع جالب بود.از افغانستان و پاکستان و سوریه تا غنا و کامرون و از بوسنی تا لهستان و لتونی و فرانسه.

بیشتر نمایشگاه بود و چیزی برای خرید نبود.

من فقط از غرفه پاکستان یک سی دی درباره بی نظیر بوتو خریدم آنهم به زبان اردو! که هر کاری می کنم باز نمیشه.

خیلی هم دوست داشتم از غرفه هند یا کامرون و نیجریه بت بخرم ولی رویم نشد بپرسم بت دارین؟

غرفه نیجریه خیلی شلوغ بود نه به خاطر چیزهای عجیب و غریبی که از پوست تمساح و چوب ساخته بودن بلکه به خاطر یک سیاهپوست بامزه که یک کاسه چوبی پر از آب در دست داشت و تکه چوبی در دست دیگر و با لبخند شیرین و فارسی دست و پا شکسته از حاضران می خواست کاسه آب را در کف دست خود بگیرند.

چند نفری به نوبت کاسه را در دست گرفتند و او با چوب خود به دور محیط  بالایی کاسه دایره هایی ترسیم می کرد ما که از این کار سر در نیاورده بودیم به صحبت دو خانم تماشاچی گوش سپردیم که یکی برای دیگری توضیح می داد:

اگه کسی انرژی منفی داشته باشه آب قل قل می کنه.

من نمی دانستم بین آموزه های دکتر رشتچیان و دکتر فرهادی در مبحث انتقال حرارت و نقطه جوش از یک طرف و جادوی کهن و رسوم شگفت آور کهن آفریقا از طرف دیگر کدام را باید انتخاب کرد اما به هر حال ما که قل قلی ندیدیم شاید همه انرژی مثبت داشتند.

 

 


 
نظرات ()
 
باخت آلمان
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ٤:۳۱ ‎ب.ظ روز دوشنبه ۱٠ تیر ،۱۳۸٧
 

١.از همه دوستانی که حضوری تلفنی ایمیلی پیامکی و...باخت آلمان را تسلیت و در بعضی موارد تبریک گفتند!؟ سپاسگزارم.

امیدوارم در جام جهانی ٢٠١٠ هم دوم بشود چون امیدوارم ایران اول شود

٢.از عزیزانی که زادروز بنده را تبریک گفتند هم ممنون

٣.پست قبلی حرف دل خیلی ها بود خوشحالم که خوندینش یک تشکر ویژه هم از ع خلیلی عزیز خودم که مگه ما ایشون رو توی وبلاگ ببینیم افتخار نمیدن تشریف بیارن منزل.

۴.برد اسپانیا رو به حامد تبریک میگم چکار کنیم دیگه وقتی میشائیل(منظور بالاک است)زنگ زد گفت مجید جون چندتا بهشون بزنیم گفتم میشا جون بذار دل این پسر دایی ما خوش بشه طفلکی دوس داره اسپانیا قهرمان بشه...

شما دو سال دیگه جام جهانی قهرمان شید بالاک هم گفت چشم! و این چنین اسپانیا قهرمان شد


 
نظرات ()
 
از دانشگاه کلمبیا تا دانشگاه زنجان
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ٩:۱۳ ‎ق.ظ روز یکشنبه ٩ تیر ،۱۳۸٧
 

1.مهمترین عامل قدرت محمود احمدی نژاد و دولتش تکیه بر این مسئله است که ایشان قصد دارد احکام اسلامی را اجرا کند و جامعه ای بر پایه عدالت بسازد.

در جامعه ما بخشی از مردم که کم هم نیستند عادت کرده اند که چشم و گوش بسته حرف دیگران را بپذیرند و تفکر و تحلیل نکنند.

من پیشاپیش از بینندگان وبلاگم اگر جزء این گروهند می خواهم دنباله مطلب را نخوانند و خواب خوش خرگوشی خود را به هم نزنند.

مثل بچه های خوب هر کی هر چی گفت قبول کنند و مخشان را آکبند نگهدارند و به واسطه چند لحظه ای تحلیل و تفکر دست اول بودنش را ضایع نکنند.

 

2.آنچه در دانشگاه زنجان رخ داد از چند جهت قابل تحلیل است.مهمترین نکته آن این که یک استاد دانشگاه یک معلم فردی که باید آموزگار باشد فردی که با ادبیات سر و کار دارد فردی که مسئول کمیته انضباطی است و خود باید هدایت گر دانشجویان خطاکار باشد خود مرتکب خلاف می شود.

چه بی شرمانه و چه وقیح که محیط علم و آموزش تا بدانجا کم منزلت شده که چنین آسوده در آن به گناه می پردازند.

یقین دارم پیش از این حادثه ایشان خیلی ها را گوشمالی داده به جرم جوانی و کلی از محرم و نامحرم در گوششان خوانده و از گناه و ثواب برایشان مثال آورده!

 

واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

 

3.من خود چون گناهکارم ادعای مسلمانی ندارم اما از آنها که ادعا دارند پرسیده ام که شما نظرتان چیست؟

شما که روحانی هستی و به گفته خودت لباس پیامبر را به تن می کنی و برای من سیره پیامبر و خاندان او را باز می گویی شما چه نظری داری؟

زنا و تجاوز و تعرض گناه هست یا نیست؟

اگر هست چرا روحانیان و مراجع تقلید ساکتند؟

استاد دانشگاه و رئیس پلیس و نماینده مجلس که خود مجری و قانون گذار و پاسبان قانونند اگر چنین کنند وای به حال دیگران!

 

هرچه بگندد نمکش می زنند

وای به روزی که بگندد نمک

 

4.آدم بی شخصیت و حقیر هرچه کند حقیر است هر چند بکوشد یک سخنرانی بی محتوا را فتح الفتوح جلوه دهد و با ادبیات بیمارگونه و مالیخولیای خود بیان کند کل مردم دنیا او را دیده اند! و از جمال و کمال فراوانش برخوردار شده اند!

عاقبت چنین فردی سقوط است سقوطی دردناک و تاسف بار وافسوس که در این سقوط تنها نیست.

 

5.من به سهم خودم و با توجه به وقتم در این چند روز هرجا توانستم در برابر ظلمی که در واقعه دانشگاه زنجان روا شد ایستادم و موضع گرفتم.در سایت روزنامه ها و خبرگزاریها سایت مراجع تقلیدنظرشان را خواستم و گفتم که نباید ساکت باشند گفتگوکردم  با روحانیان و آنها که داعیه دار اخلاقند.

گروهی از دوستان من هم چنین کردند ما باید شیوه انفعالی را کنار بگذاریم اگر جامعه ای سالم می خواهیم  با نشستن و غر زدن و گاهی در گوشی نق زدن چیزی درست نمی شود.

باید مطالبه کنیم از آنهایی که مسئولند از آنهایی که ادعا دارند.

 

6.هرچند از دید بعضی نوشتن دو سه تا کامنت توی چند تا وبلاگ و چند تا تلفن و ایمیل به سایت و دفتر مسئولان چیز مهمی نیست اما به نظر من مهم است اگر محافظه کاری را کنار بگذاریم و تعداد چنین پیامهایی زیاد شود آنگاه برخی آقایان یک تکانی به خود می دهند و موضع می گیرند و این موضع گیری آشکار می کند طرفدار حق هستند یا پشتیبان گناهکار.

فایده دیگر  توضیح خواستن این است که دست کم حس می کنم ترسو نیستم هنوز برای اخلاق ارزش قائلم خودم را با این که (بابا چه فایده داره!) و (ما صد تا گرفتاری داریم از صبح تا شب) و ...گول نزده ام

سکوت خیلی جاها علامت رضاست و فراموش نکنیم ما روزی باید پاسخگوی سکوت خود هم باشیم.


 
نظرات ()
 
در گورستان
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ٢:۳٤ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٢ تیر ،۱۳۸٧
 

یکی میره قبرستون میبینه همه مرده ها از قبرهاشون بیرون هستن.

 

از یکیشون می پرسه چرا همتون از قبراتون بیرون اومدین؟

 

طرف جواب میده:

آخه گفتن سوالهای شب اول قبر لو رفته برین بیرون منتظر باشین تا سوال جدید طرح کنیم!


 
نظرات ()
 
برد آلمان
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ۸:٠٠ ‎ق.ظ روز شنبه ۱ تیر ،۱۳۸٧
 

1.برد آلمان برابر پرتغال خیلی خوب بود.هم مقتدرانه بود هم زیبا.

باخت پرتغال هم کیف خاص خودش رو داشت هم روی یکی از دوستان عزیز من که خیلی پرتغالیه کم شد هم بچه پررویی به اسم کریس رونالدو از جام حذف شد.

 

2.این هفته یک مسابقه داریم که به برنده جایزه خوبی از طرف کوه یخ 16 اهدا میشه و اما سوال مسابقه:

به نظر شما چرا آمریکا می خواسته احمدی نژاد رو بدزده؟

 

3.برنامه تابستون کماکان به قوت خودش باقیه این هفته اطلاع رسانی بیشتر انجام خواهد شد.

 

4.شاهکار ادبی هفته بیت زیبایی از سعدی:

 

شکر فروش مصری حال مگس چه داند

این دست شوق بر سر وآن آستین فشانان


 
نظرات ()
 
فوتبال
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ۸:۱۱ ‎ق.ظ روز یکشنبه ٢٦ خرداد ،۱۳۸٧
 

برد ایران برابر امارات خیلی  عالی بود.بازی دیشب با سوریه هم همین طور.

علی دایی همون طوری که ازش انتظار می رفت آرام آرام فرهنگ فوتبالی ایران رو تغییر میده.

 

چقدر خوبه همه چیز جای خودش باشه.عزاداری و مراسم مذهبی توی مسجدها برگزار بشه و باشگاهها و تیم ملی هیئت مذهبی نباشن.

 

 

بردهای شیرین ایران باعث شد باخت آلمان عزیز به کرواسی رو فراموش کنم همین طور باخت استقلال به پگاه رو.

 

گرچه نه آلمان نه هیچ تیم دیگه ای حریف هلند نخواهد شد.بعید به نظر می رسه قهرمان این دوره یورو جز هلند تیم دیگه ای باشه.


 
نظرات ()
 
یورو 2008
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ٧:٥۸ ‎ق.ظ روز یکشنبه ۱٩ خرداد ،۱۳۸٧
 

قرار بود پست چند بخشی کمتر بنویسم ولی چون تنوع داره نمیشه ننوشت!

 

1.سرم شلوغ است و کارها زیاد و گرنه خودم هم دلم تنگ می شود برای زیبای جاودانه و نوشتن.

 

2.نشانه شلوغ بودن سر این که این پنج روز خونه ماندم تنهای تنها که به کارهایم برسم و باز یکی دو کار باقی موند.

 

3.وقتی آدم سرش شلوغ باشد و تا خرخره کارهای رنگارنگ برای انجام دادن دارد و نتواند هیچ کدام را عقب بیاندازد چند ویژگی پیدا می کند:

اول اینکه گذر زمان را حس نمی کند دوم اینکه قدر تفریح را بیشتر می داند من هم وسط این همه کار دلم خوش است به بازیهای ایران دیدارهای آلمان در یورو 2008 و صد البته کنسرت حضرت استاد شجریان.

 

4.من شب 6 تیر بلیت رزرو کرده ام دوستانی که تشریف می آورند کنسرت فرصت خوبی پیدا می کنیم برای تجدید دیدار.

 


 
نظرات ()
 
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ۸:٥۸ ‎ق.ظ روز دوشنبه ٦ خرداد ،۱۳۸٧
 

تشکلی به نام (انجمن اسلامی دانشجویان مستقل) به تازگی در دانشگاه مجوز فعالیت گرفته است.طرفداران انجمن اسلامی فعالیت این تشکل با نامی بسیار شبیه نام انجمن اسلامی را اقدامی غیر اخلاقی دانسته و با تهیه نامه ای خواستار تغییر نام آن شده اند.

دیروز من هم این نامه را امضا کردم چون با وجود همه نقدی که به انجمن اسلامی دارم آن را اصیل ترین و دموکراتیک ترین تشکل دانشجویی می دانم که همچنان شعله آزادی خواهی و عدالت جویی را فروزان نگاه داشته است.

این که چرا تشکلی چنین اسمی را انتخاب کرده است یک دلیل آشکار بیشتر ندارد و آن خنثی کردن فعالیتهای انجمن اسلامی است وقتی دو تشکل با نام مشابه فعالیت کنند به مرور آشفتگی و سردرگمی هم ایجاد می شود و انجمن کارکرد خود را از دست می دهد.

افسوس که از اخلاق خبر و اثری نیست.

در یکی از دوره های آموزشی که پارسال گذراندم مبحثی داشتیم به نام(رقابت غیر منصفانه)یکی از موارد رقابت (تجاری) غیرمنصفانهانتخاب نام مشابه محصول یا شرکت رقیب بود به عنوان مثال یک شرکت تولید کننده مواد شوینده نام محصولات خود را (گلبرگ) (گلرنگی) یا (گلیرنگ) انتخاب کند.

بدیهیست این شرکت با هدف اغفال مشتریان شرکت تولید کننده محصولات (گلرنگ) دست به این کار زده است که با هر طرز فکری منصفانه آن را بررسی کنیم کاری ناپسند است.

از تمام دوستان دانش آموخته ام می خواهم به هر شکل می توانند از اقدام انجمن اسلامی دانشجویان حمایت کنند.

از دوستان دانشجو هم می خواهم که همراه انجمن باشند نه همراهی چشم و گوش بسته که همراهی تیزبین و نقاد همراهی و دوستی صادقانه بی نقد و بررسی ممکن نیست.

مهم حفظ اصالتها و اصیلهاست.

کمی شجاع باشیم و از حق دفاع کنیم سکوت ما همواره تایید محسوب می شود.


 
نظرات ()
 
حامد
نویسنده : مجید خلیلی - ساعت ۸:٠٠ ‎ق.ظ روز سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ،۱۳۸٧
 

۱.امروز زادروز حامد عزیز است.من از طرف خودم مهدی امیر و سجاد به حامد تبریک میگم.

امیدوارم همیشه تندرست و شادکام باشی.

دل همه برات تنگ شده و امیدواریم زودتر ببینیمت(شایدم پا شدیم اومدیم استرالیا از خلیلی ها که بعید نیست) 

۲.سرم کم شلوغ بود این هفته شلوغتر هم شد.دوستان جواب ندادن کامنتها ایمیلها و سر نزدن به وبلاگشون رو به حساب بی ادبی نگذارند.

۳.من برای حدود ۳۰ نفر از دوستان که اطلاعاتشون رو نداشتم ایمیل زدم اگر کسی ایمیل منو نگرفته اعلام کنه تا دوباره بفرستم.هر کس هم لوس بازی دربیاره جواب نداده از فهرست دوستان حذف میشه.

۴.سیزدهم که هیچی به دسته یک هم سقوط می کردیم باز استقلال معشوق منه و (ما یوسف خود نمی فروشیم) سیزدهم شدن جوانمردانه شرف داره به اول شدن با نامردی با برد مشکوک در دقیقه ۹۶!

۵.دیروز یه جا جلسه بودم میزبان ما تعریف می کرد رئیس یکی از دانشگاهها با دو نفر از وزرا منتظر آسانسور بودن همراه با معاونان و مدیرانشان.آسانسور که می رسه میزبان ما که جزء مدیران دانشگاه مذکور است در رو باز میکنه تا رئیس دانشگاه و دو وزیر سوار شوند(بعد از انتظاری طولانی)

از داخل آسانسور یک آقای فرغون به دست پشت به تصویر بیرون میاد!!!

فرغونی پر از آجر و مجسم کنید چهره حضار محترم را!

۶.میخوام یه منشی تلفنی استخدام کنم نظرتون چیه؟


 
نظرات ()