| شعری زیبا از مقام معظم رهبری |
| ساعت ٥:٠٧ ب.ظ روز ۱۳۸٦/٦/۱۳ |
|
غمگساری یاران زآه سینه سوزان ترانه می سازم چو نی زمایه جان این فسانه می سازم به غمگساری یاران چو شمع می سوزم برای اشک دمادم ، بهانه می سازم پر نسیم به خوناب اشک می شویم پیامی از دل خونین روانه می سازم نمی کنم دل ازین عرصه شقایق فام کنار لاله رخان آشیانه می سازم در آستان به خون خفتگان وادی عشق برون ز عالم اسباب ، خانه می سازم چو شمع بر سر هر کشته می گذارم جان ز یک شراره هزاران زبانه می سازم ز پاره های دل من شلمچه رنگین است سخن چو بلبل از آن آشیانه می سازم سر و تن و دل و جان را به خاک می فکنم برای تیر تو چندین نشانه می سازم کشم به لجه شوریدگی بساط " امین " کنون که رخت سفر چون کرانه می سازم
|
|
| شاید این جمعه بیاید شاید... |
| ساعت ۸:٥۱ ب.ظ روز ۱۳۸٦/٦/٦ |
|
شاید این جمعه بیاید شاید... پرده از چهره گشاید شاید...
|
|
| توجه به پنج مورد قبل از انجام گناه |
| ساعت ۱:۳٧ ب.ظ روز ۱۳۸٦/٥/٢٩ |
|
شخصی خدمت حضرت امام حسین آمد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا من مردی عاصی و خطاکارم و توانایی آن را ندارم که دست از معصیت بکشم، مرا راهنمایی و موعظه فرمایید. حضرت فرمود: ای مرد، هرچه می خواهی گناه کن، اما قبل از انجام گناه پنج مورد را در نظر بگیر و به آن توجه داشته باش. اول: آن که از رزق و روزی خدا نخور و آنگاه هرکاری می خواهی انجام بده. دوم: آن که از ولایت و ملک خدا بیرون برو و بعد هرچه می خواهی گناه کن. سوم: در مکان و جایی برو که خداوند تو را نبیند، سپس هرچه می خواهی معصیت کن. چهارم: هرگاه ملک الموت خواست روح از بدنت جدا کند و جانت را بگیرد تو او را از خود دور کن و بعد هرچه دلت می خواهد انجام بده. پنجم: هنگامی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می برد، اگر می توانی از کار او جلوگیری کرده و وارد جهنم نشو، حال هرچه می خواهی گناه کن. حال واقعا ما این موارد را قبل از انجام گناه در نظر می گیریم؟؟؟
|
|
| دل نوشته |
| ساعت ۱٢:۱٦ ب.ظ روز ۱۳۸٦/٥/۱٧ |
|
سپاس خدای را که چون بخوانمش اجابتم کند هر چند من در اجابت دعوت او کندی کنم! سیاس خدای را که چون از او چیزی بخواهم عطا کند. سپاس او را که هرگاه اراده کنم برای قضای حاجاتم ندایش کنم و بی هیچ واسطه ای، هرگاه بخواهم با او خلوت نمایم! بار الها، راه های وصول به تو هموار است و آبشخور امید به تو پربار! ابواب دعا برای فریادگران گشاده است و آن که قصد کوی تو کند، مسافتی اندک پیش رو دارد. تو فرموده ای و چه راست فرموده ای که از فضلم طلب کنیدکه خدایتان به شما مهربان است. خدای من تو منان و عطابخشی و همه کائنات ریزه خوار خوان رحمت تو اند. تو آنی که در دنیا من را پروراندی و در آخرتم نوید عفو و کرم دادی! خدای من، به زبانی خوانمت که گنه گنگش نموده و به قلبی نجوایت کنم که معصیت تباهش ساخته است... چون به معاصی خود بنگرم زاری کنم و چون کرم تو را مشاهده نمایم، به طمع افتم، پس گر ببخشایی بهترین رحم آورانی و اگر عذابم کنی بهترین عدالت پیشگان... نیکی ات به سوی ما فرو افتاده و بدی ما سوی تو فرا آمده است، اعمال زشت ما تو را از بخشش و کرم باز ندارد تو پاک و منزهی،اوه چه عظمتی! اوه چه عفو و کرمی! بار الها، فضل و شکیبایی تو برتر از آن است که با گناهان من سنجیده شود، پس مرا بیامرز و از عذاب آتشم نگاه دار... هرگاه اراده مناجات تو کردم و برای نماز و دعا مهیا گشتم، خواب بر من غالب شده و توفیق مناجاتم سلب شده است.چه بسیار با خود گفتم درون خود بپیرایم و در محفل توابین درآیم، اما هر بار بلیه ای این توفیق گران از من سلب نمود. گویی مرا از درت رانده ای و از بندگی ات دور ساخته ای، یا این که مرا اهل دروغ یافته ای و به شنیدن دعایم رغبت نداری، و یا من را نسبت به نعمت های خود ناسپاس یافتی و محرومم نمودی، و یا خواسته مرا به گناهانم عقوبت نمایی. ولیکن خدای من گر ببخشایی جلال و کرمت چنین ایجاب می کند، وچه بسیار گنهکارانی بوده اند که به آنان ترحم کرده و معاصی آنان بخشوده ای... پروردگارا من آن گناهکاری هستم که در خلوت از تو حیا نکرده و درعیان حرمتت پاس نداشتم. من صاحب مصائب گران هستم، من آن بنده ام که بر خدای خود جسارت کرده است، من آن گنهکارم که جبار آسمان ها را معصیت نموده و مرتکب گناهان کبیره شده است. من آن تبه کارم که مهلتم بخشیدی لیک آزرم روا نداشتم. با عظمت خود گناهانم پوشاندی، گویی مرا غافل نموده و از مجازات خود دور داشتی. بار الها، آن گه که معصیتت می کردم نه منکر روبوبیتت بودم و نه امر تو را خوار می داشتم و نه از تهدید تو غافل بودم، بلکه نفس اماره و هواها مرا فریفت و بدبختیم مرا به گناه افکند و ستاریت تو، بر معصیتم جری ساخت... اکنون چه کسی مرا از عذاب خواهد رهانید؟ و اگر حبل تو را از کف بدهم، به کدامین ریسمان چنگ زنم؟! وای از آن گناهانی که کتاب غیب تو برای من شمارش نموده است! اگر جود و رحمتت نبود و اگر از نومیدی نهی نکرده بودی ، مرا چه می شد؟ یاریم بخش تا بر حال خود بگریم که روزگار به آمال و تصریف گذرانده ام، به مرحله ای رسیده ام که امید به هیچ خیری در خود ندارم. اگر در چنین حالی در گور درآیم، آیا کسی حالی بدتر از من خواهد داشت؟ واپسین خانه خود را به توشه ای مهیا نساخته و فرشی از کردار نیک برای خوابگاه ابدی ام نپرداخته ام! خدایا تو ما را امر نمودی که به نزدیکان و فرودستان خود احسان کنیم، اکنون ما بندگان و بردگان تو ایم، آیا به احسانت ما را از آتش دوزخ رهایی خواهی بخشید؟...
|
|
| نماز جلوه ای از بندگی انسان |
| ساعت ٢:٢٢ ب.ظ روز ۱۳۸٦/٤/٢٢ |
|
نماز جلوه ای از بندگی انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبودیت و عبادت است. آنکه بنده آفریدگار است و این بندگی را احساس می کند و می داند و باور دارد، در برابر او مطیع فرمان است و در پیشگاهش سر بر خاک می نهد و قامت خم می کند و به سجده می افتد و با وی راز می گوید و نیاز می طلبد و آن خالق بی همتا را که سر رشته دار اوست به عظمت و پاکی می ستاید. فلسفه آفرینش انسان، بندگی و عبادت و عبودیت است.این صریح کلام الهی در قرآن کریم است که می فرماید: « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» ذاریات، آیه ۵۶ جن و انس را جز برای پرستش و بندگی خود نیافریدیم. روح عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر خوب رهبری نشود به عبادت بت و طاغوت می گراید.مثل میل به غذا که در هر کودکی هست ولی اگر راهنمایی نشود، کودک خاک می خورد و لذت هم می برد. بدون هدایت صحیح و این گرایش فطری انسان به عشق های زودگذر پوچ یا به پرستش های بی محتوای انحرافی دچار می شود. بهترین عبادت ها آنست که: ۱-آگاهانه باشد دو رکعت نماز انسان آگاه و دانا، از هفتاد رکعت شخص نادان برتر است و عبادت کننده ناآگاه همچون الاغ آسیاب است ولی پیش نمی رود. امام صادق (ع) فرموده است:کسی که دو رکعت نماز بخواند و بداند با که سخن می گوید، گناهانش بخشیده می شود. در این صورت است که نماز معراج روح می شود و عامل بازدارنده فساد و موجب قرب به خدا. ۲-عاشقانه باشد عبادت بی حال و از روی سستی و خمودی نشانه نداشتن شور و شوق نیایش و نجوا با پروردگار است. آنانکه از عبادت لذت نمی برند همچون بیمارانی هستند که از غذای لذیذ لذت نمی برند.اگر این شور و عشق باشد دیگر چندان نیازی به تبلیغ و تشویق و تحریک از بیرون نیست، بلکه انگیزه درونی انسان را به عبادت وامی دارد و آن گونه که برای دیدار یک شحصیت معروف و محبوب لحظه شماری می کنیم و از آن دیدار مسرور می شویم از عبادت هم به وجد و نشاط می آییم. ۳-خالصانه باشد هیچ چیز همچون ریا و خود نمایی و مردم فریبی آفت عبادت نیست. و از آن طرف هیچ چیز چون خلوص ارزش آفرین عبادت و نماز نمی باشد. البته داشتن اخلاص در عبادت بسیار دشوار است و دل و جان را از وسوسه های ابلیسی رهاندن رنجی بزرگ دارد و همتی بلند و ارادهای نیرومند می طلبد. عبادت تا خالص نباشد در درگاه الهی پذیرفته نیست و تنها پیشانی بر خاک زدن و قرائت تام داشتن و صف اول جماعت ایستادن و ... ملاک نیست. باید نماز و و بندگب از رنگ ریا پاک و به رنگ الهی آراسته باشد تا به خدا برسد.تعبیر قرآن چنین است: « و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین » بینه، آیه ۵ هیچ دستوری عبادی برای مردم نیامده مگر آنکه امر به اخلاص در آن شده است. ۴-خاشعانه باشد خشوع حالت قلبی انسان در عبادت است و نتیجه توجه کامل به به مقام بندگی در آستان الهی است.آنکه نیاز و عجز خود را می داند و عظمت .و کمال الهی را می شناسد و در عبادت خود را در برابر آن خدای بی همتا و آگاه می یابد دل حالتی متناسب با این حضور پبدا می کند قلب خاشع می شود نگاه افتاده می گردد توجه از هر چیز بریده و به معبود متوجه می شود. قرآن در توصیف مومنان و عبادتشان می گوید: «الذین هم فی صلاتهم خاشعون» مومنون، آیه ۲ در نمازشان خاشعند. ۵-مخفیانه باشد رسول خدا فرموده است:« اعظم العباده اجراً اخفاها » پاداش عبادتی بزرگتر و بیشتر است که مخفی تر باشد. این برای آن است که عبادت (به خصوص عبادت های مستحب) در حضور جمع، زمینه بیشتری برای تظاهر و ریا و در نتیجه کاهش پاداش، پدید می آورد. البته ای در مواردی است که اسلام خود امر به عبادت آشکار نکرده باشد، همچون نماز جماعت در مسجد که از نماز تنهایی برتر است. شیطان دشمن رستگاری انسان است و سوگند خورده که همواره در راه انسان چاه گمراهی و پرتگاه گناه بکند و همچون خود انسان را هم جهنمی کند. از این رو برای تباه ساختن عمل عبادی انسان دام می گسترد و عبادت اورا فاسد می سازد. از راه ریا خراب کردن نیت به صورت عجب و خودپسندی به خاطر عبادت یا از طریق سلب توفیق و ... یا از راه کشاندن به گناه که موجب تباه شدن و هدر رفتن زحمت انسان در طریق بندگی می شود. کشاورزی که محصول زحمت های فرسایش، باجرقه ای می شوزد و دود می شود، آب زلالی در لیوان، که با افتادن حشره یا خاک، آلوده می شود. عبادت هم گاهی با آفت ریا ، ازبین می رود و عبادت با عجب، نماز با ریا، صدقه با منت و حسنات با غیبت دود می شود و از آن چیزی باقی نمی ماند.
|
|
| حکمت هایی آموزنده از سخنان پربار و گرانقدر حضرت علی(ع) |
| ساعت ۱۱:٠٩ ب.ظ روز ۱۳۸٦/٤/۱۱ |
|
ازویژگی های انسان در شگفتی مانید که با پاره ای "پی" می نگرد و با "گوشت" سخن می گوید، و با "استخوان" می شنود و از "شکافی" نفس می کشد. حکمت ۸ با مردم آن گونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما اشک ریزند و اگر زنده ماندیدبا اشتیاق به سوی شما آیند. حکمت ۱۰ اگر بر دشمنت دست یافتی، بخشیدن او را شکرانه پیروزی قرار ده. حکمت ۱۱ ناتوان ترین مردم کسی است که در دوست یابی ناتوان است، و از او ناتوان تر آن است که دوستان خود را از دست بدهد. حکمت ۱۲ بهترین بی نیازی، ترک آرزوهاست. حکمت ۳۴ کسی که آرزوهایش طولانی است کردارش ناپسند است. حکمت ۳۶ عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمی گرداند،اگر به واجب زیان رساند. حکمت ۳۹ قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب او قرار دارد. حکمت ۴۱ پیروزی در دوراندیشی، و دوراندیشی در به کارگیری صحیح اندیشه و اندیشه صحیح به رازداری است. حکمت ۴۸ هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون نادانی نیست و هیچ ارثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست. حکمت ۵۴ از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نااهل است. حکمت ۶۶ چون عقل کامل گردد سخن اندک شود. حکمت ۷۱ نابود شد کسی که ارزش خود را ندانست. حکمت ۱۴۹ ترک گناه آسان تر از درخواست توبه است. حکمت ۱۷۰ قربانگاه اندیشه ها زیر برق آرزوهاست. حکمت ۲۱۹ جوینده چیزی یا به آن یا به برخی از آن خواهد رسید. حکمت ۳۸۶
|
|
| مشخصات نویسنده |
| آرشیو وبلاگ |
| صفحات وبلاگ |
|
|
| مطالب اخیر |
| موضوعات وبلاگ |
|
|
| لینکستان |
| پیامک بلاگ |
|
|
| فید منتخب من |
|
|