[go: up one dir, main page]

صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / ###:: من و عادت و عشق ::###
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 64 . 65 . >>
نویسنده پیام
# : 1 Jul 2008 17:49


Quoting: niloofar14
داداش آيهان گلم چقدر لطف كردي ! ممنونم ازت... راستش پيش شما پيشكسوتا خجالت ميكشم كه تاپيك زدم


آبجی یه بار دیگه از این حرفا بزنی به خدا میرم و دیگه اینجا نمیام


Quoting: niloofar14
والا يادم نيست شايدم درست ميكرديم




* ~~~ سربلندی گر خواهی ، با همه یکرنگ باش ... قالی از صد رنگ بودن ، زیر پا افتاده است ~~~ *
# : 1 Jul 2008 19:38


Quoting: niloofar14
مرسي كه اومدي خوندي واقعاً خوشحال شدم جدي ميگم.

خواهش عزیز ، پیام خصوصیتو یه چک بکن

تو اگر گوشه محراب نشستی صنمی گفت چرا؟ ........ من اگر گوشه می خانه نشستم به تو چه؟
# : 1 Jul 2008 22:19


Quoting: niloofar14
چشم . حتماً قول ميدم كه هرروز يا نهايتاً يه روز در ميون ادامشو بذارم.

آخ جوووون

~~~بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم....همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم~~~
# : 1 Jul 2008 23:33


niloofar14
Quoting: niloofar14
1. اول از همه از مديران ممنونم كه اين سايت رو راه‌اندازي كردن و به اين خوبي ادارش مي‌كنن. مخصوصاً‌ لي‌لي نازه گلِ خودم

مرسی عزیزم
من که کاری نکردم

خوشحالم که تاپیک زدی
اونم تاپیک خاطرات خودت رو

فوق العاده است عزیزم

و امیدوارم با نهایت قدرت به پیش بره اینجا عزیزه دلم

منهم به عنوان خواننده همراهیت میکنم همیشه

موفق باشی عزیزم

******* آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست.................... هرکجا هست خدایا به سلامت دارش *******
# : 1 Jul 2008 23:40 | ویرایش بوسیله: blackberry


مرسی نیلو جان ...هی پدر عشق بسوزه که شدم به خاطرش با نمره 20 رفوزه

خسته ام و دلزده از لیلی ها خیلی دلم گرفته از خیلی ها
# : 2 Jul 2008 07:18


niloofar14
واااااااااااااااای ....داستان نوشتی تووووووو....خیلی خیلی خیلی خیلی ( یه عالمه از همین خیلیا)تبریک میگم و خوشحال شدم که دیدم تاپیک زدی...ببخشید که دیر اومدم....یه خورده سرم شلوخ بود.....موفق باشی
Quoting: niloofar14
فقط 4 تا آلبوم عكس شخصي داشتم

فقط 4تا؟؟؟....من اونقدر عکس انداختم که دوربین منو میبینه فرار میکنه

....و خلقنا الانسان بیضا بیضا <<و ما انسان را تخمی تخمی آفریدیم>>
# : 2 Jul 2008 08:47


Quoting: niloofar14
# قسمت اول #

تبریک بابت تایپیک و ممنون بابات زحمتت

زندگی رو باختی دل من ... مردمو شناختی دل من !! ~~~~~~ ( تو چه بی صدا شکستی دل من !!!!!)
# : 2 Jul 2008 09:21


سلام سلام .

به به مبارکه ایشالا . چرخش بچرخه .

برو جلو ببینیم چیکاره ای ها .

فقط سعی کن همینطور مصمم تا آخرش بری و نیمه کاره ولش نکنی . برو که باهاتیم .

Quoting: niloofar14
مخصوصاً‌ kami danger به خاطر دو روي عشق ، اولين خاطره‌اي كه خوندم.


چوبکاری فرمودید . ممنونم که به فکرم بودی .
Quoting: niloofar14
ونروز نقشه كشيديم كه يه هواپيما درست كنيم


پس نتیجه میگیریم که حمله 11 سپتامبر هم کار تو و پسر عموت بوده . زود تند سریع اعتراف کن .
Quoting: niloofar14
چشم . حتماً قول ميدم كه هرروز يا نهايتاً يه روز در ميون ادامشو بذارم


یه بنده خدایی هم ( کامی خدا بیامرز ) از این حرفها میزد . ولی نتونست . ببینیم تو چیکار میکنی .

زنده بودن را به بيداري بگذرانيم که سالها به اجبار خواهيم خفت!
# : 2 Jul 2008 09:23


Quoting: lili naze
منهم به عنوان خواننده همراهیت میکنم همیشه



لیلی جان سلام .

این از اون قولها بودها .
Quoting: Anti_love
یه خورده سرم شلوخ بود



داش عل تو هنوز شهروند رو بیخیال نشدی . بابا جان یه جای جدید پاتوق کن اونجا دیگه تابلو شدی .

زنده بودن را به بيداري بگذرانيم که سالها به اجبار خواهيم خفت!
# : 2 Jul 2008 09:27


فعلا نظر نمیدم چون بلد نیستم . ولی ایشالا یکم که رفتی جلو چشم حتما یه چیزایی بلغور میکنم .


فقط دعا میکنم که ایشالا موفق باشی و بتونی با نوشتن خاطراتت دلتنگی رو از خودت دور کنی


زنده بودن را به بيداري بگذرانيم که سالها به اجبار خواهيم خفت!
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 64 . 65 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB