[go: up one dir, main page]

صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / ▄▄ منو بابام - بنيانگذاري طنز نوين در آويزون با داش علي - فهرست در صفحه اول ▄▄
<< 1 ... 126 . 127 . 128 . 129 . 130 . 131 . 132 . >>
نویسنده پیام
# : 24 Sep 2008 15:39 | ویرایش بوسیله: Dash_Ali56


لقمه بزرگ تر از دهان

دختر يكي از رفيقاي بابام به اسم رويا ، تو خيابون به طور كاملا اتفاقي خورده بود به پست محسن و ازش ساعت پرسيده بود و محسن فكر كرده بود كه طرف ميخواد زنش بشه....ببينيد اين بشر چقدر كس مخه
رويا : آقا ببخشيد ساعت چنده؟
محسن : ميخواي بگي دوستت دارم روت نميشه ساعت رو بهونه ميكني
رويا : برو بابا ديوونه
محسن با اين توهم كه ساعت پرسيدن رويا دليل بر عشق و علاقه است اومد سر وقت بابام و ازش خواهش كرد كه رويا رو براش خواستگاري كنه...
بابام : محسن كفتر باز ميخوام يه سوال فني ازت بپرسم.... تو كيرت به كونت ميرسه؟
محسن : نه آق مسعود نه....قبلا امتحان كردم نميرسه
من تو گوش محسن گفتم : كس خل سر كاري....اين كونده ميخواد با اين سوالها اسكولت كنه
محسن : ميدونم...بذا بپرسه.... دارم براش
بابام : كون كش تو كه كيرت هنوز به كون خودت نميرسه چطوري ميخواي زن بگيري...برو ورزش كن تا برسه
محسن : فرض كن ورزش كرديم و رسيد اونوقت ميري برام خواستگاري
بابام : تو كس خلي ؟....وقتي كيرت به كونت برسه ديگه زن ميخواي چيكار؟... خودتو بكن ديگه
محسن : دليل نميشه آق مسعود دليل نميشه....الان كير من به كون تو ميرسه دليل نميشه كه بگيرم تو رو بكنم
آق مسعود جون ما بيا و اين دختر رفيقت رو برا ما خواستگاري كن ... به خدا گاييده شديم بس كه هر چي در آورديم خرج كيرمون كرديم
بابام : مگه من بكش شهر نو هستم كه از من درخواست خانوم ميكني؟....پنگوين كه كمرش از كير ما كلفت تره ...برو به اون بگو
داش علي : بابا دقت كن...كمر پنگوين كه بايد از كير تو كلفت تر بشه
بابام : حالا فرض كن من راضي شدم برم دختر عباس (رفيقش) رو برات خواستگاري كنم آخه كس كش اونا به جاي دختر ، كير هم دستت نميدن...
بابام با هزار تا دليل موجه و غير موجه ، به محسن حالي كرد كه رفتن به اونجا ، چيزي به جر كير خوردن در پي نداره
بابام : برو جفت خودتو پيدا كن نا مرد عالمم اگه دستتو نذارم تو دستش ...ولي اينا رو بي خيال شو
محسن هر كاري كرد بابام راضي نشد كه براش بره خواستگاري آخه باباي دختره يكي از مهندسهاي برج ميلاد بود و رويا خودش هم دانشجوي دوره دكتراي مهندسي پليمر تو دانشگاه شريف بود و اين در حالي بود كه تنها مدركي كه محسن داشت "كارشناسي كفتر شناسي" بود اونم آزاد
دختره پرشيا داشت و محسن يه موتور گازي از اين ركس قديميا
باباي دختره پاجرو داشت و پنگوين يه فرغون پنچر
مادر دختره دكتر بود و ننه رقيا رخت شور
رويا تو يه خونه ويلايي هزار متري با استخر و جكوزي زندگي ميكرد و محسن تو يه خونه سولاخ سولاخ
رويا اوقات فراغتش رو با اسكي و كوه نوردي پر ميكرد محسن اوقات فراغتش رو با خنديدن به گوزهاي باباش
رويا سواركاري ميكرد و محسن كفتر بازي
رويا مسافرت ميرفت ملبورن استراليا و محسن ميرفت عروج آباد
كلاس رويا خيلي بالاتر از اين حرفها بود كه بياد زن محسن قوشباز بشه
من دلم به حال محسن سوخت و دلداريش دادم:
محسن غصه نخور...ول كن اين "كير تو دهن" رو....اين فقط ادعاي مرام داره...مرام كير پنگوين از اين بيشتره
بابام : كس كش به پاي مرام من نپيچ كه كير ميدم دستتا
ما رفتيم بيرون و سر كوچه وايساديم و شروع كرديم به صحبت
محسن : داش علي من الان چند وقته كه تو اين فكرم كه ديگه خلاف و يللي تللي ديگه بسه...ديگه ميخوام تشكيل خونواده بدم و بزنم تو كار زندگي...ولي مثل اينكه اين كير سنجاق شده به يقه ما و افتادني هم نيست
داش علي : ايول...بالاخره گوشي اومد دستت....ول كن بابا اين حرفها رو....من جاي تو بودم يه دونه از كفترهامو با صد تا زن و بچه عوض نميكردم
محسن بغض كرد و گفت : آخه داش علي رويا رو چيكار كنم
داش علي : اول تمركز كن بعد جواب منو بده....رويا رو ميخواي يا شق درد گرفتي
محسن يه نگاهي به كيرش كرد و بعد گفت : فكر كنم شق درد باشه...آره جون تو....شق درده
داش علي : آره....اينه....ول كن عشق و عاشقي رو ... "دم" رو غنيمت شمار
محسن : ميگم داش علي هنوز هم با اين اسي رابطه داري؟
"اسي كار راه بنداز" يه پسر سيو پنج ساله رشتي بود كه تو محل ذولفقار در كنار شغل آرايشگري ، كار "بكشي" و "جاكشي" هم انجام ميداد.
داش علي : آره...الان ميبرمت پيش اسي تا هرچي غم دنياست از دلت بريزه بيرون....اتفاقا خودم هم ميخواستم يه سري بهش بزنم....پايه ام پا شو بريم
رفتيم محله ذولفقار و بعد از گذشتن از هفت خوان رستم و كل كل با افرادي كه جلومون سبز ميشدن ، رسيدم در مغازه " اسي كار راه بنداز"....
داش علي : سلام آق اسي....كس هست خدمتتون
محسن : داش علي تو اينجا باش من برم چند تا ديگه فحش بدم برگردم....
داش علي : بگير بشين بابا...تو تنها بري اونجا تيكه پاره ات ميكنن...بذا براي بعد
اسي : به به داش علي جان....بفرما بفرما....بفرما تا من ليست رو بيارم بينم چيزي برات دارم يا نه
داش علي : كاسبي چطوره اسي خان؟....كس مس براه هست يا نه؟
اسي : نه جون داداش....دست زياد شده....يه سري از اين هم دهاتي هاي ما اومدن تو همين راسته شعبه زدن و دست ما رو بستن....ولي كيرت ....تخمتم نميتونن بخورن
اسي ليستش رو آورد و شروع كرد به بازار گرمي:
ببين داش علي بازار كس الان يه جورايي خرابه....ديگه كسي كس نميده ولي تا دلت بخواد كس كن زياده... ولي چون پيش " اسي كار راه بنداز" اومدي كارت راه ميفته به خواست پروردگار....حالا چي ميخواي؟
داش علي : يه چيزي برسون كه نه سيخ بسوزه نه كباب...قيمتش مناسب باشه ضمن اينكه يه چيزي باشه كه بعد از اينكه آبمون اومد ، دلمون به حال خودمون نسوزه....يه چيزي باشه بعد از كردن ، دستمون تو جيبمون بره...ملتفتي كه؟....به دو نفر هم در آن واحد حال بده
اسي يه نگاه به دفترش كرد و گفت : يه تيكه آس دارم راست كار خودته....جديده...شاسي بلند...مو بور....چش زاغ....اسمش آرزوست ولي چون تازه كاره و شيوه دادنش رو نميدونيم لقبي براش انتخاب نشده ...اگه كرديش خودت هم يه لقبي بهش بده
داش علي : كردمش بابا....لقبش هم آرزو كس فندقيه ....اون يكي رو بگو
اسي : فاطي كپل چطوره....از عقب هم ميده...ميشناسيش؟
داش علي : نه نكردمش
محسن : اينو من كردمش....به درد نميخوره.....ديگه چي داري
اسي دفترش رو ورق ميزنه و ميگه الان برات پيدا ميكنم....وقتي مياي پيش اسي ، كارت راه ميفته...آهان آهان پيداش كردم....اين يكي قيمتش هم مناسبه به هر دوتون هم ميده اسمش هم سروش؟....سروش؟...نه ولش كن اين كونه....كون كه به كارتون نمياد
داش علي : استغفرالله....خدايا ما را ببخش و بيامرز
اسي : ببين داش علي يه تيكه آس دارم بيست تا مشتري پاش خوابيدن ولي من اينو گذاشتم براي مشترياي خاص....اين جنده ، قبلا زن يه آقاي دكتر بوده كه فقط شب جمعه ها ميكردش...اگه ميخواي زنگ بزنم تا مكان هم رديف شه
داش علي : جهنم و ضرر...بزن
ما برديم اين جنده رو كرديم و برگشتيم در مغازه بابام....بابام با ديدن قيافه محسن ، دلش به حالش سوخت و گفت : آخه كونده اگه من برم خواستگاري رويا ، خودمو ضايع كردم...من چيكارت كنم؟.... موندي تو گلوم ....نه ميتونم قورتت بدم نه ميتونم تفت كنم....
محسن : آق مسعود جون ما مرام بذار ديگه....
بابام : باشه....چيكار كنم كه بچه محلي...شب بيا در خونه با هم بريم...كت و شلوار تر تميز داري تنت كني؟
محسن : نه آق مسعود...ولي الان ميرم جورش ميكنم
بابام : نميخواد شب كه اومدي خودم يه دست كت شلوار بهت ميدم
داش علي : ايول بابا....ميدونستم دلت از دل يه گنجيشك نازك تره....خدايي آخر مرامي...به جان خودم دوست داشتم برم تو خيابون و داد بزنم و وصف مرام تو رو به گوش افلاك برسونم....ايول...ايول....بريم...منم ميام
بابام : تو به كير من ميخندي كه مياي
محسن هم كه خرش از پل گذشته بود گفت اونجا جاي بچه مچه نيست...برو دنبال بازيت
داش علي : اي كيرم تو مرام بي مرامت محسن....لاشي تا يه ساعت پيش از كير من آويزون شده بودي...حالا كه اين طور شد منم به همه ميگم كه امروز كجا بوديم
محسن : بابا تو شوخي هم حاليت نميشه...تو هم بيا...آق مسعود بذا اين هم بياد
خلاصه بابام هماهنگ كرد و همونشب به اتفاق پنگوين و بابام و محسن و ننه رقيا رفتيم خواستگاري و به همون ترتيبي كه وارد خونه شده بوديم به همون ترتيب هم كير خورديم و برگشتيم

حالا ماجراي خواستگاري و اتفاقات و تضاد هايي كه توي مجلس خواستگاري پيش اومد موضوع يكي از داستانهاي آتي خواهد بود

قربان شما ................داش علي

نظر سنجي داش علي --- http://mp3player.blogfa.com - اراذل
# : 24 Sep 2008 15:46


Quoting: Dash_Ali56
باشه ديگه بهت گير نميدم....اصلا ديگه تو تنها عشق من نيستي...تو هم مثل يلدا...من از اين به بعد فقط يه عشق دارم اونم blackberry و sarve naze

باشه داش علی ...
Quoting: Dash_Ali56
راستي اگه مثل شايلي بهت ابراز علاقه كنم تو هم ناراحت ميشي يا اينكه تو با اون فرق داري؟
به هر حال من در رابطه با شايلي و يلدا و توت شكست عشقي خوردم ميخوام ببينم تو چيكاره اي؟

آخی ...داش علی حسابدارا همیشه هوای کار دستشونه ...شکست نمیخورن زود



داش علی همه این گلا رو واسه تو گذاشتم

پيروزی آن نيست که هرگز زمين نخوری، آنست که بعد از هر زمين خوردنی برخيزی
# : 24 Sep 2008 15:55


عمو بده...قربون تو....داداش دمت گرم همينجوريشم به اندازه كافي از دستش كير ميخوريم چه برسه به اينكه عرق بيشتري هم برسه

شايلي....گفتم كه...من امروز و هر روز به جاي ناهار "خون جگر" خواهم خورد

نظر سنجي داش علي --- http://mp3player.blogfa.com - اراذل
# : 24 Sep 2008 15:57


Quoting: Dash_Ali56

لقمه بزرگ تر از دهان

یه عالمه مرسی...

پيروزی آن نيست که هرگز زمين نخوری، آنست که بعد از هر زمين خوردنی برخيزی
# : 24 Sep 2008 15:57


Quoting: Dash_Ali56
اسي : ببين داش علي يه تيكه آس دارم بيست تا مشتري پاش خوابيدن ولي من اينو گذاشتم براي مشترياي خاص....اين جنده ، قبلا زن يه آقاي دكتر بوده كه فقط شب جمعه ها ميكردش...اگه ميخواي زنگ بزنم تا مكان هم رديف شه




هميشه گلوله‌ي نادان ترين انسان‌ها، مغز داناترين انسان‌ها را مي‌شكافد.
# : 24 Sep 2008 16:00


Quoting: Dash_Ali56
شايلي....گفتم كه...من امروز و هر روز به جاي ناهار "خون جگر" خواهم خورد

..... مواظب باش تومورت درد نگیره

پيروزی آن نيست که هرگز زمين نخوری، آنست که بعد از هر زمين خوردنی برخيزی
# : 24 Sep 2008 16:04


Quoting: Dash_Ali56
آهان آهان پيداش كردم....اين يكي قيمتش هم مناسبه به هر دوتون هم ميده اسمش هم سروش؟....سروش؟...نه ولش كن اين كونه....كون كه به كارتون نمياد
داش علي : استغفرالله....خدايا ما را ببخش و بيامرز


عجب. یعنی این کاره نیستی دیگه؟

هميشه گلوله‌ي نادان ترين انسان‌ها، مغز داناترين انسان‌ها را مي‌شكافد.
# : 24 Sep 2008 16:04


Quoting: shaili
مواظب باش تومورت درد نگیره


ای بابا به تو هم گفته تومور داره؟

هميشه گلوله‌ي نادان ترين انسان‌ها، مغز داناترين انسان‌ها را مي‌شكافد.
# : 24 Sep 2008 16:14


idealist
داداش پيغام خصوصي رو خوندي؟....
در مورد كون عارضم كه من هيچ موقع نميتونم كون پسري بذارم كه در آينده پدر يك خوانواده خواهد شد
در مورد شايلي...من تومور مغزي كه سهله ، تومور كيري هم داشته باشم دختراي اين سايت به ما پا بده نيستن

shaili
نه نميگيره
درد نميگيره
تومورم

نظر سنجي داش علي --- http://mp3player.blogfa.com - اراذل
# : 24 Sep 2008 16:32


Quoting: Dash_Ali56
داداش پيغام خصوصي رو خوندي؟....
در مورد كون عارضم كه من هيچ موقع نميتونم كون پسري بذارم كه در آينده پدر يك خوانواده خواهد شد
در مورد شايلي...من تومور مغزي كه سهله ، تومور كيري هم داشته باشم دختراي اين سايت به ما پا بده نيستن


آره جواب دادم. دمت گرم.

1.مرامت منو كشته، مگه كون و كس دختري كه مي‌ذاري فكر نمي‌كني يه روزي مادر يه خانواده بشه؟ ها؟
2.زياد خودتو ناراحت نكن، وقتش كه برسه يكي برات پيدا ميشه. فعلا آرزو ... فندوقي رو بچسب.

هميشه گلوله‌ي نادان ترين انسان‌ها، مغز داناترين انسان‌ها را مي‌شكافد.
<< 1 ... 126 . 127 . 128 . 129 . 130 . 131 . 132 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB