| نویسنده |
پیام |
|
|
مرسی ...خوشحالم که تاپیک جدید زدی
خسته ام و دلزده از لیلی ها خیلی دلم گرفته از خیلی ها
|
|
|
سلام سورن عزیز.... باز هم ی داستان زیبا از تو.... امیدوارم این یکی رو بی حوصله تمومش نکنی.... موفق باشی دوست من.....
|
|
|
sillllllaaaaam sorene bozorg
chetori
khobi
dastanet jazzaab va gira bood
edame bede vali baa hosele
ghorboonet
..........ما چکمون بدون امضاء هم اعتبار داره..........
|
|
|
|
|
به به سورن جون عزیز.تاپیک جدید و داستان نو مبارک.منتظر ادامه ایم.جیگرتو
ای پرنده ی مهاجر ای پر از شهوت رفتن. فاصله قد یه دنیاست بین دنیای تو با من
|
|
|
سلام داداشی خوبی عزیز ؟ داداشی نگی این داداش کوچولو بی معرفت بودا . به خدا سرویس شدم . میام پیشت . تاپیک جدیدت مبارک .... فعلا موفق باشی
تو اگر گوشه محراب نشستی صنمی گفت چرا؟ ........ من اگر گوشه می خانه نشستم به تو چه؟
|
|
|
eternal_boy تاپیک جدید مبارک. ممنون
~~~بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم....همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم~~~
|
|
|
به به! آق سورن گل! تاپیک جدید مبارک... قسمت اول که بیشتر شرح در متنبود تا دیالوگ !!! مرسی.....
من گره خواهم زد . چشمان را با خورشید . دلها را با عشق . سایه ها را با آب . شاخه ها را با باد.......
|
|
|
سلام . . .
شروع خوبي بود . . . فقط اميدوارم مثل بقيه داستانهاي اين سايت پايان غم انگيزي نداشته باشه !
*** آخ كه شكرت اي خدا واسه جهان به اين بدي * * * * * چي ميشد اگه تو دست به ساختنش نميزدي ؟ ***
|
|
|
|
|
سورن؟؟؟!!!!
سورن؟؟؟!!!!
سوررن؟؟؟!!!
پس كجايي؟؟؟؟
چي شده؟؟؟؟
چرا نيستي؟؟؟
..........ما چکمون بدون امضاء هم اعتبار داره..........
|
|
|
eternal_boy
تبريك ميگم سورن خان
خاطره شادي هاي امروزمان تلخ ترين غمي است که فردا به ياد مي آوريم .....
|