| نویسنده |
پیام |
|
|
من و فرگل(خالم) سلام من محسن هستم و 91 سالمه یه خاله دارم که 29 سالشه اسمش فرگله.من از 14 سالگی عاشق این خالم بودم و همیشه تو رویاهام باهاش سکس میکردم و خود ارضایی میکردم.اما از 15 سالگی به فکر این افتادم که باهاش یه سکس مشتی داشته باشم.میدونستم کار خیلی سختیه.من قبل از این قضیه فقط با یکی از دوست ئختر هام سکس داشتم.من همیشه با خالم خیلی شوخی میکردم اونم همینطور با من اما هر دومون حد شوخیهامون رو میدونستیم و از حد خودمون خارج نمیشدیم.حالا یکم از خصوصیات خالم براتون میگم. فرگل 29 سالشه,قد حدود 160 و بور. من تو کل بدنش کونشو خیلی دوست دارم.شوهرش محمد 35 سالشه و فرش فروشی داره و از نظر مالی مشکلی ندارن.یه پسر دارن که 3 سالشه و اسمش پارساست.بد شانسی من این بود که کار محمد یه طوری بود که خیلی کم پیش میومد که شب ها بیرون باشه یا وقتایی که من اونجام خونه نباشه.من خیلی نمیرم خونه ی خالمینا و بشتر اونو تو مهمونیایی که همه ی خانواده دعوتن میبینم اما حد اقل دو هفته یکبار یه شاید هفته ای یکبار میبینمش.اونا هم بعضی وقتا میان ونه ی ما.این ها رو میگم که کاملا نوع ارتباط چگونگیش رو بدونید.اما بری سر اصل مطلب: اون روز قرار بود بریم خونه ی خالمینا من کلاس اسکیت داشتم و چون کلاسم نزدیک خونه ی خالم بود قرار بود یسره از باشگاه برم اونجا و اونجا آماده بشم.ساعت 4:30 تمرین من تموم شد(اینم بگم که اونقدر خسته بودم که اصلا به خالم فکر نکنم)تا ساعت 5 تو باشگاه بودم و از اونجا رفتم خونهی خاله ساعت 5:15 رسیدم.فرگل داشت غذا درست میکرد و پارسا داشت بازی میکرد.بعد از روبوسیو حال احوال فرگل گفت تو بشین من میرم پارسا رو بخوابونم که برای شب سرحال باشه.من هم ماهواره رو روشن کردم زدم pmc که داشت شوی بریتنی رو نشون میداد که لباسش خیلی سکسی بود داشتم اونو نگاه میکردم که فرگل اومد گفت:میبینم که داری برتنی رو دید میزنیو برا خودت حال میکنی. گفتم:نه بابا از دور چه فایده باز اگه اینجا بود میشد یه کاریش کرد. خندیدیم بعدش گفت: پاشو برو دوش بگیر که لباسات خیس عرق گفتم نه خیلی خیته ام اصلا حسشو ندارم. بعد با شوخی گفت پاشو برو بینم میخوای کل خونه رو بوی عرق برداره؟ گفتم لباس نیاوردم گفت همینا رو بپوشگفتم بازم لباس نیاوردم منظورم رو نگرفت گفتم لباس خصوصی!!بالاخره دوزایش افتاد که منظورم شورته.گفت آهان خب اشکال نداره یکی از لباس خصوصی های محمدو بهت میدم.منم پاشودم رفتم دوش گرفتم.بعد صداش کردمو حوله خواستم.اول یه حوله ی کچیک بهم داد گفتم خاله ج.ن من با این کجامو خشک کنم؟ اونم خندید رفت حوله ی خودشو آورد و گفت محمد به حولش حساسه.منم داشتم خودمو خشک میکردم که یهو یاد رویاهام با خالم افتادم و به این فکر کردم که اونم با همین حوله همه جای خودشو خشک میکنه یاد جاهای خوب بدنش افتادم و یه لحظه فکر کردم که چی میشد اگه من کامی یه شمو میکردم تو جاهایی که اون با این حوله خشک کرده یاد شلوارکی افتادم که پشیده بود و یه لحظه تصور کردم که از پشت دارم فرگل رو میمالونم یاد اون کون خوش فرمش افتادم بعدش کل حوله رو بو کردم و زبونمو روش کشیدم بعئش هم کیرمو تا اونجا که تونستم به همه جای حوله مالوندم,وقتی از حموم میومدم بیرون مغزم پر بود از فکرای سکسی رفتم تو یکی از اتاقا لباس عوض کردم که فرگل اومد گفت میره دوش بگیره و گفت زیره غذا کمه اما بازم حواسم بهش باشه که نسوزه بعدشم گفت که حروقت صدات کردم حولم رو برام بیار منم اطاعت کردم. مهواره هنوز روشن بود رفتم تو کانال های سکسی یه چرخی زدم XXL داشت یه سکس سه نفره نشون میداد که 2تا سیاه پوست داشتن یه دختر سفید رو جر میدادن داشتم اونو نگاه میکردم که خودمو جای یکیشون تصور کردم و دخترو فرگل. انقد با ودم ور رفتم که آبم اومدکیرم خیس خیس بود رفتم مالوندمش به حوله و آب کیرمو روش پخش کردم.میدونستم که تو اتاق خوابشون لباس عوض میکنه کامپیوتر هم همونجا بود.ماهواره رو خاموش کردم رفتم کامپیوترو روشن کردمرفتم اینترنت به سایتای سکسی سر زدم.که صدام کرد گفت محسن حولم رو بیار منم براش بردم.رفتم پشت کامپیوترتو فکر این بودم که الان یه بدن لخت رو میخوام ببینم و اگه بشه بکنم با این فکر محسن کوچولو سیخ سیخ شد.فرگل اومد تو. با حوله خودشو پوشونده بود منم سریع کامپیوتر رو stand by کردم که و گفتم ببخشید من میرم بیرون گفت نه بشین فقط پشتتو کن.منم نشستم چون مانیتور خاموش بود قشنگ میتونستم ببینمش.حوله رو زذ کنار یه لحظه کسش معلوم شد کیرم اشت میترکید که برگشت که پشتش به من باشه وقتی برگشت کونش که من خیلی دوسش داشتم معلوم شد.گفتم خاله آقا محمد چطوری این شورت هت رو میپوشه براش گشاد نیست؟ گفت نه گفتم پس ماشالا به آقا محمد و یه جورایی خوشبحال شما خندید گفت مگه برای تو بزرگه؟ گفتم خیلی گفتم شما میتونی جواب آقا محمد رو بدی؟ مکس کرد حرفم از حدم خارج شده بود اما به روی خودش نیاورد و گفت من هیچ وقت تو حرف کم نمیارم. که مثلا بگه من منظورت رو نفهمیدم. منم پر رویی کردم گفتم از اون نظر نمیگم منظورم وقتای دیگست.گفت محسن هواس به غذا بود؟ گفتم بله نسوخته بود. برگشت دید که دارم از مانیتور نگاش میکنم و دستم رو کیرمه.گفت محسن اصلا بهت نمیاد از این کارا کنی. زشته من خالتم گفتم مگه چی شده که از تو مانیتور تو چشام نگاه کرد هنوز لباسشو کامل نپوشیده بود وفقط شورت داشت و یه کرست که هنوز کامل نبسته بود. من برگشتم و گفتم خاله جون به خدا تقصیر من نیست و از اول شما رو خبلی دوست داشتم و بدنت برام خیلی جذاب بود.هیچی نمیگفت و فقط نگام میکرد گفتم قول میدم اگه بذاری یه بار نگات کنم قول میدم که دیگه کاری نداشته باشم. گفت فکر کنم الان داشتی همین کار رو میکردی گفتم اون درست نبود یه بار از نزدیک میخوام نگات کنم گفت اگه نگاه کنب بی خیال میشی؟ گفتم قول میدم سوتینش رو در آورد گفت خوبه؟ گفتم شما به این میگی کامل؟ گفت خیلی پررویی. با شک داشت شورتش رو میکشید پایین که گفتم اینطوری نه خودم میخوام این کارو بکنم.گفت نه گفتم قول دادی یه آه کشید و بعدش گفت باشه فقط بدو که کلی کار دارم. رفتم نزدیکش شدم زانو زدم,درست روبروی کل آرزوم بودم اول بوش کردم خیلی بوی خوبی میداد گفت بدو.احساس کردم صداش میلرزه.دستم رو بردم بالای شرتش از بالای شرتش گرفتم خیلی خیلی آروم کشیدم پایین.یه جوری نفس میگشید انگار خیلی سردشه.شرتشو تا زنوهاش دادم پایین چشمامو باز کردم وای.یه کس تراشیده ی آماده به خدمت جلوی چشم بود. با صداش که داشت میلرزید گفت تموم نشد؟بدو دیگه. منم گفتم یه دقیقه صبر کن.گفتم برگرد میخوام کونتم ببینم برگشت با دستام کپل هاش رو زدم کنار و سوراخ کونش رو دیدم.زبونمو زدم به سوراخکونش که یهو پرید جلو,گفت داری چیکار میکنی گفتم هیچی ببخشید.با دستام برگردوندمش سرمو نزدیک کسش کردم.یه مکس کردم بعدش یهو محکم گرفتمش یه جیغ کوچولو کشید داشتم کسشو میلیسیدم انگار چند ثانیه حواسش نبود و غرق لذت شده بود انگار یدفعه به هوش اومد گفت داری چیکار میکنی؟ من هیچی نگفتم به کارم ادامه دادم خواست خودشو دور کنه کنه من محکم تر گرفتمش نذاشتم.گفت محسن داری چیکار میکنی من خالتم همینطور داشتم میلیسیدم خیلی حال میداد یه دونه هم مو نداشت هی زبونمو میبوردم لای کسش و هی اه میکشید. گفت نکن وگر نه جیغ میکشم.سرمو آوردم بالا گفتم بهتره این کارو نکنی بعدشم هردومون داریم لذت میبریم پس بهتره ساکت باشی که تو هم کاملا لذت ببری.دو باره کسشو لیسیدم.بعد از پنج دقیقه که خودشم کاملا حشری شد گفت محسن پس بدو جرم بده که دیگه طاقت ندارم.با این حرفش خیالم راحت شد دستامو باز کردم بلند شدم ازش لب گرفتم خیلی خوشگل لبامو میخورد.آروم آروم بردمش عقب رسیدیم به تخت خواب,خوابوندمش رو تخت خواب بازم داشتم ازش لب میگرفتم بدنش یخ یخ بود بعد از لب آروم رفتم پایین رسیدم به گردن.هی گردنش رو میبوسیدم و لیس میزدم.گفت محسن عذابم نده برو سر اصل مطلب دارم میمیرم. منم به عمدکشش میدادم که کاملا حشری بشه گوششو گاز میگرفتم دستم هم دور کمرش قفل کرده بودمرفتم پاییم تر رسیدم به سینه هاش اونارو هی لیس میزدم اونم همش آه میکشید آروم میگفت عذابم نده بدو منم نوک سینه هاش رو گاز میگرفتم یه ذره دیگه سینه هاش رو لیس زدم بعد رفتم سر اصل مطلب رسیدم به کسش بازم کسشو خوردم دیگه داشت عصبی میشد گفت بدو دیگه لعنتی مگه نمیخواستی منو جر بدی؟ منم یه تف انداختم رو کسش گفتم اگه میخوای خودت باید درش بیاری آمادش کنیاونم که انقد حشری شده بود وحشی شده بود کمربندمو باز کرد اولین دکمه ی شلوارمو باز کرد بقیشو پاره کرد شورتمو خیلی وحشیانه داد پایین.کیرمو گرفت تو دستش یه تف روش اندخت شروع کرد برام جق زدن گفتم اینطوری آماده نمیشه کله کیرمو کرد تو دهنش برام ساک خیل وحشیانه ساک میزد چند بار هم کیرمو گاز گرفت بعد از ساک زدن گفت:خوبه؟ آماده شد؟گفتم چه جورم. درازش کردم رو تخت خودمم آروم خوابیدم روش کیرم رفت تو کسش گفت آخیش.منم شروع کردم تلنبه زدن همچین محکم تلنبه میزدم که تخت داشت میومد پایین صداش داشت بلند میشد بهش گفتم آروم پارسا بیدار میشه.گفت نه من بلند تر اینم داد زدم بیدار نشده.فهمیدم منظورش سکساش با محمده.گفتم الان یه کاری میکنم همچین جیغ بکشی که بیدار بشه.بلند شدم فرگلو آوردم لب تخت پاهاشو گذاشتم رو شونه هام کیرمو کردم تو کسش بازم تلنبه زدم احساس کردم آبم داره میاد گفتم آبمو کجات بریزم؟ هیچی نگفت خواستم کیرمو از کسش بکشم بیرون دیدم پاهاشو قفل کرده دور کمرم نذاشت کیرمو بکشم بیرون کل آبمو ریختم تو کسش اول گفت آخ سوختم بعد چماشو بست و یه لبخند خوشگل رو لباش نشست. لبخندش منو خیلی حشری کرد برگردوندمش کرمشو از رو میز آرایش برداشتم مالوندم به کیر خودم بعدشم به سوراخ کون اون اولش نفهمید میخوام چی کار کنم بعد گفت نکن من از عقب به محمد هم نمیدم گفتم من محسنم بعدشم میخوام طوری جیغ بکشی که پارسا بیدار بشه بیاد ببینه دارم مامان جونشو جر میدمکیرمو کردم تو کونش خیلی جیغ میکشید میگفت تو رو خدا نکن درد داره من که خیلی حشری بودم به حرفاش گوش نمیدادم کیرمو تا ته کردم تو کونش خیلی برای من تنگ بود اونم اولش عذاب میکشید اما 30 ثانیه بعد معلوم بود جیغاش بخاطره لذت.منم فهمیدم داره آبم میاد از پشت خوابیدم روش کل آبمو خالی کردم تو کونش.بعدش چشمامو بستم. بعد از اینکه بیدار شدم دیدم لبایام عوض شده خوابیدم رو تخت مامانینا هم اومده بودن.موقع خوردن شام فهمیدم که غذا سوخته فرگل هم همش با لبخند بهم نگاه میکرد و چشمک میزد.بعد از اون ماجرا تا الان 2 بار دیگه هم با هم سکس داشتیم. پایان
Ms.Amir
|
|
|
ماشالاپ ییرمرد 90 ساله چه کمری داشته
|
|
|
راستي يادت رفت بگي اندازه كيرت 25 سانت و كلفتيشم 7 سانت!!!!
|
|
|
|
|
این خاله ات اگه کیر خوب می خواد داریم 35 سانت طول و 7 سانت عرض
|
|
|
دوستان عزیز اگه یه نگاه سر دستی به کتاب رکورد های جهانی بکنید بزرگترین کیر ثبت شده جهان 31 سانتی متر طول داره. داداش حرف می زنی قبلش مزه مزه کن .خوب جوکا همین جوری درست میشه دیگه .اسم ترکا بد در میره
|
|
|
Quoting: farhadsex راستي يادت رفت بگي اندازه كيرت 25 سانت و كلفتيشم 7 سانت!!!! یادش نرفته موضوع تکراری بودهQuoting: pirebikhab ماشالاپ ییرمرد 90 ساله چه کمری داشته شمام که بی دقت شدی که 91 ساله بود
|
|
|
و بالاخره نتیجه اخلاقی از تمام داستانهای سکس با خاله: بیچاره خاله ها از هر کسی در دسترس تر هستند .یادش به خیر قدیما دخترای همسایه اینجوری بودن
|
|
|
pirebikhab : تو درست می گی ، اما خدایی کسی تا حالا کیر منو اندازه نگرفته ، جزء خودم اگه می تونی راهنمایی کن تا اسمم تو کتاب رکوردهای جهان ثبت یشه بخدا برای ایرانی ها هم مایه افتخاز میشم جاسم از ایران با 35 سانت کیر و 7 سانت عرض !!!!! اما اینکه میگی اسم ترکها بد در می ره یک روز یه ترک با یه عرب داشتند می رفتند که یک کامپیوتری دیدند که درصد خریت رو مشخص می کرد . قرار گذاشتند درصد خریت خودشان را مشخص کنند . اول عربه بیوگرافی خودش رو داد و کامپیوتر بعد از چند ثانیه نوشت : صد درصد خر ترکه که خیلی از این موضوع خوشحال شد با خیال راحت مشخصات خودش رو وارد کرد تا اینکه کامپیوتر جواب داد : صد رحمت به خر !!!
|
|
|
|
|
اخه کونی شبکه xxlبرنامش از ساعت 2 شب شروع میشه مجبوری لاف بزنی
|
|
|
سلام ....
به نظر من مقصر اصلی این کسو شعرایی که هر کی میاد مینویسه !!!! مدیران سایت ایران سکس هستند !!!!
تا اونجایی که من می دونم هر انجمنی یک یا بعضآ چند مدیر داره .... خب به این نفرات ناظر کیفی ام اضافه کنن که هر کسی اگه تاپیک سره کاری و بی محتوا و یا داستان و خاطره ی اب دوغ خیاری نوشت حذفش کنن .
در این حالت شاید آماره نوشتجات و تاپیکها خیلی کم بشه ولی محتوا و غنای بالاتری پیدا میکنن .
همایون
<<< برای موفقیت در زندگی >>> : *** یا باید به اندازه آرزوهایمان تلاش کنیم ... یا به اندازه تلاشمان آرزو کنیم ***
|