[go: up one dir, main page]

صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / تولد دوباره برای یک آویزوونی
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 . >>
نویسنده پیام
# : 22 Sep 2008 17:55


Quoting: Amir_blank7
مرسی واسه نظراتت ...


Quoting: Amir_blank7
وقتی آی دی و پسوردمو زدم انتظار پیام خصوصی داشتم .... نبود .......

امیر ، انتظار داری چی بگم ؟ چی دارم که بگم ؟!
Quoting: Amir_blank7
شایلین من یه انگل نبودم .... فقط استفاده نکردم ازت ....

من همچین حرفی نزدم.....معنی نوشته هام اینی نبود که برداشت کردی......
اتفاقا من بهت مدیونم، اینو مطمئنم اگه امیر بهم کمک کرد خودم باشم، محکم باشم و سخت....
که دروغ نباشم در هر شرایطی....خودش بود..... نه اون شخصیتی که ادعا می کرد..... هیچ وقت هم فکر نمیکنم تو از من......هیچ وقت.فقط تنها اشتباه تو ثابت کردن خودت ، به دروغ بود......چرا؟؟



من گره خواهم زد . چشمان را با خورشید . دلها را با عشق . سایه ها را با آب . شاخه ها را با باد.......
# : 22 Sep 2008 17:57


Amir_blank7
سلام امیر جان خوشحالم که برگشتی

# : 22 Sep 2008 18:49


شایلین عزیزم ، تو خصوصیت نوشته بودی ، دوست دارم دلیلشو هر چی که هست خودت بهم بگی ..... منم دوست دارم حتی برای آخرین باره ، خصوصی باهات صحبت کنم .... یاهو یا تلفنی .. شمارمو دوباره بهت دادم .... نمی دونم ..... مرسی واسه صحبتات ... شاد باشی عزیز ... و امیدوارم مشکلی که گفتی برام حل شده باشه

مینا جان ، مرسی ..... مرسی ..... سعید بی از تو برام خیلی گفته ! بالاخره ازت آی دی گرفت ؟

تو اگر گوشه محراب نشستی صنمی گفت چرا؟ ........ من اگر گوشه می خانه نشستم به تو چه؟
# : 22 Sep 2008 19:06


Quoting: Amir_blank7
مینا جان ، مرسی ..... مرسی .....

خیلی خوشحالم که اینقدر شجاعت داشتی که برگرددی و اعتراف کنی

Quoting: Amir_blank7
سعید بی از تو برام خیلی گفته ! بالاخره ازت آی دی گرفت ؟

اره بابا بهش ایدی دادم که هرشب بره بهش سر بزنه

# : 22 Sep 2008 23:05


Amir_blank7
داش امیر خوش برگشتی


آنان كه آزادى را فداى امنيت مى كنند، نه شايستگى آزادى را دارند و نه لياقت امنيت را.
# : 23 Sep 2008 02:59


Amir_blank7

بگم .. نگم.. چی بگم آخه .. وقتی شنوفتم که باور نکردم .. خیلی الاغی بشر که این مدلی با احساساته من بازی کردی
خوش اومدی

Quoting: Amir_blank7
سعید بی از تو برام خیلی گفته ! بالاخره ازت آی دی گرفت ؟


ای تو روحت .. من به تو ام گفتم :

Quoting: mmmmmmmmmmina
بهش ایدی دادم که هرشب بره بهش سر بزنه

تو که راست میگی .. پس اون منم که هر شب پی ام عاشقونه میفرستم


و خداوند زمين را آفريد و گفت : اي بنده .. برو حالشو ببر
# : 23 Sep 2008 10:36


Amir_blank7

مرتیکه اون داستانتو ادامه بده لطفا"

خاطره شادي هاي امروزمان تلخ ترين غمي است که فردا به ياد مي آوريم .....
# : 23 Sep 2008 11:52


سلام امیر جان

و بچه های خوب اینجا


میخوام اگه واستون امکان داره یه سری به تاپیک من بزنید

شاد باشید

مهرداد

هر چه می خواهم غمت را در دلم پنهان کنم ..........سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن
# : 23 Sep 2008 14:56


Quoting: shaili
برای شروع دوباره هیچوقت دیر نیست...تجربه هاتو از یاد نبر



« در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه . به امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه »
# : 23 Sep 2008 14:56


Quoting: Amir_blank7
شایلین عزیزم ، تو خصوصیت نوشته بودی ، دوست دارم دلیلشو هر چی که هست خودت بهم بگی .....

منظور من از اون خصوصی، و سوالی که ازت کردم و خواستم خودت جوابشو بدی این نبود که دلیل این کارتو واسم توضیح بدی.......سوال من راجع به بستن تاپیکت بود....دلیلشو میخواستم بدونم ،چون اون موقع اصلا نمیدونستم ،خبر نداشتم......ویدا بهم گفت و این تاپیک و......
Quoting: Amir_blank7
خصوصی باهات صحبت کنم .... یاهو یا تلفنی ..

آف یاهو رو الان دیدم......جوابتو دادم...... هستم ، گوش میدم !
گفتم که واسه جبران هیچ وقت دیر نیست......

من گره خواهم زد . چشمان را با خورشید . دلها را با عشق . سایه ها را با آب . شاخه ها را با باد.......
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB