[go: up one dir, main page]

صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / انجمن همجنس گراهای مرد(Gay) / تاپیک ((((داستانهای سکسی گی ))))) دوستان داستانهای خودتون را لطفا توی این تاپیک قرار بدید
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 19 . 20 . >>
نویسنده پیام
# : 27 Jan 2008 19:59


برو بچه داستان نویس و داستان گذار . . ضمن سپاس از حال رسانیتان . .

لطفا سن شخصیت های داستان را هم ذکر بفرمایید . .مهم است !


ممنون
آرمان

تا کمرت را خم نکنی . . کسی نمی تواند سوارت شود . .! ( مارتین لتر کینگ)
# : 28 Jan 2008 03:47


Delneshin
Elderado
g_a_y_69
harypop
motori
ممنون از همگی دوستان که داستان گذاشتند و اونهایی که خواننده داستانها بودند و نظر دادن

خوب امشب من هم تصمیم گرفتم یه داستان واستون بگذارم بخونید و حال کنید



عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 28 Jan 2008 03:48


Quoting: mozakere2
برو بچه داستان نویس و داستان گذار . . ضمن سپاس از حال رسانیتان . .

لطفا سن شخصیت های داستان را هم ذکر بفرمایید . .مهم است !

ممنون از نظرت کاملا درسته


عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 28 Jan 2008 03:50


ممنون از همگی دوستان که داستان گذاشتند و اونهایی که خواننده داستانها بودند و نظر دادن

خوب امشب من هم تصمیم گرفتم یه داستان واستون بگذارم بخونید و حال کنید






دوستان عزیز این داستان کاملا غیر واقعی هستش و صرفا برای سرگرمی شما گذاشته شده



چند ماه پیش یکی از دوستانم از یکی از شهر های اطراف تهران که 2 ساعت تا اونجا راه است با من تماس گرفت وگفت که آخر هفته آینده که تعطیلات من برم پیشش (البته من من با این دوستم هیچ گونه رابطه ای نداشتم و نخواهم داشت اون اصلا از این ماجرا بی اطلاع) من هم قبول کردم

وقرار شد که که چهار شنبه ی هفته آینده برم اونجا و تا جمعه با هم باشیم و بلاخره چهار شنبه شد و من رفتم میدان ازادی و یه سواری سوار شدم به سمت شهر اونها و چون خیلی خسته بودم تو راه خوابم برد تنها یه کوله پشتی که توش یکدست لباس اضافه و لباس زیر بود با خودم برده بودم وتوی یکی از میدان های اصلی آن شهر از ماشین پیاده شدم و به سمت مغازه ی دوستم شروع به حرکت کردم وقتی به اونجا رسیدم دیدم بسته است و یه کاغذ پشت شیشه بود

که روش نوشته بود مغازه تا شنبه تعطیل است با خودم فکر کردم شاید خواستند این چند روز رو استراحت کنند وقتی به خونشون رسیدم هرجی زنگ زدم کسی در رو باز نکرد نگران شدم و یه نیم ساعتی صبر کردم و بعد زنگ خونه ی همسایشون رو زدم که همسایشون گفت مادر بزرگ دوست من فوت کرده همشون رفتند شهرستان و من به اون گفتم آخه من هم از تهران اومدم اونها هم منتظر من بودن همسایشون گفت موقع رفتن حال و روز خوبی نداشتند حتما فراموش کردن و یه تعارف کرد که بیا تو استراحت کن و من هم تشکر کردم و گفتم نه مزاحم نمیشم میرم تو شهر یه چرخی میزنم و خرید میکنم و قبل از تاریکی بر می گردم تهران تو بازار داشتم قدم میزدم که چشمم به گرمابه ی سنتی که هم نمره بود و هم عمومی افتاد که من و دوستم قبلا با هم اونجا رفته بودیم و یکی از دوستاش هم اونجا کار میکرد حوا خیلی گرم بود با خودم گفتم میرم هم یه آبی به تنم میخوره خستگی از تنم بیرون میره هم با اون یارو یه سلام و علیک ی میکنم

رفتم تو اتفاقا اون آشنا مونم اونجا بود ماجرا رو براش تعریف کردم و گفت که خبرداره و ازم ÷ول نگرفت و گفت از هر سرویسی دوست داری استفاده کن من هم کلید کمد رو گرفتم و لباس هامو در آوردم رفتم تو حموم حموم شلوغ نبود اما جمعیت کم نبودن چشمم ناخودآگاه میافتاد به شورت مردها و پسر ها یواش یواش از دیدن اون همه کیر داشتم حشری میشدم که چشمم یکیشون رو گرفت یه پسر 27 یا28 ساله که انگار بدن ساز بود اما مهم تر از همه اون کیرش بود که با اینکه خوابیده بود و زیر شرت واسه خودش عظمتی بود وخیلی هم خوش تراش بود

دیگه سوراخ کونم داشت بیتابی میکرد و دوست داشتم هرچه زود تر اون کیرو به دهن بگیرم

خواستم توجه اش را جلب کنم اما همراه اون یه مرد حدودا 35 ساله بود که با هم گرم صحبت بودن و اصلا حواسش به من نبود رفتم تو یکی از نمره ها یه دوش سر سری گرفتم و زود اومدم بیرون تا بیشتر اون کیرو نگاه کنم و اومدم درست روبروش روی یه سکو نشستم و در حسرت اون کیر نگاه میکردم نمی دونم چند وقت بود که بهش خیره شدم اما یهو به خودم اومدم دیدم که هر دوتاشون دارن به من نگاه میکنم و تازه فهمیدم که یه کم هم راست کرده بودم وتابلو شده بود منم سریع چهت نگاهمو عوض کردم و از اونجا بلند شدم و رفتم به سمت یکی از اون نمره ها و رفتم تو درو بستم تو آینه نگاه کردم دیدم حسابی از خجالت سرخ شده بودم با خودم گفتم یه پنج دقیقه دیگه سرم رو میندازم پائین از حموم میرم بیرون تو این فکرا و فکر کیر یارو بودم که یهو دیدم یکی داره در میزنهدر رو که باز کردم دیدم همون یارو......

عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 28 Jan 2008 03:51


دیدم همون یارو ورزشکارس تا اومدم به خودم بجنبم اومد تو درو بست داشتم تو چشماش نگاه میکردم خیلی ترسیده بودم چون هنوز نمیدونستم می خواد چکار کنه یکدفعه دست راست منو گرفت و گذاشت رو کیرش که یه کمی هم باد کرده بود تو چشمای من زل زد و گفت اینو میخوای تازه فهمیدم قضیه چیه تمام ترسم از بین رفت و با اشاره سر جواب آره رو دادم قند داشت تو دلم آب می شد داشتم به این فکر می کردم که چه جوری شروع کنم که دست راستش رو برد پشت سرم و منو به طرف خودش کشید و شروع کرد به لب گرفتن خیلی حرفه ای این کارو میکرد زبونشو تو دهنم میچرخوند و لبامو گاز میگرفت و میک میزد منم همراهی میکردم و کیرشو از رو شرتش میمالیدم که داشت بزرگتر می شد بعد از چند دقیقه سرمو به طرف پائین فشار داد و هم زمان کیرشو از شرتش در آورد دیگه داشتم دیونه میشدم همونطور که فکر میکردم خیلی خوش فرم بود کیرشو کردم تو دهنم و با ولع و سرعت شروع کردم به ساک زدن کیرش مثل سنگ سفت شده بود داشت آخ و اوخش در می اومد که بهم گفت یواش تر من دوست دارم کیرمو آروم بخوری منم خیلی آروم از نوک کیرش لیس میزدم تا خایه هاش و بعد کیرشو آروم میکردم تو دهنم از این حالت خیلی خوشش اومده بود چون هر چند بار یکبار خم میشد و لبامو میبوسید و میگفت ادامه بده تو اوج حال بود که گفت بسه آبم داره می یاد منم دیگه ساک نزدم نشست رو سکو و منو کشید طرف خودش و شروع کرد به لب گرفتن بعد بهم گفت سوراخت تمیزه ؟ گفتم آره تازه تمیزش کردم ولی بازش نکردم کفت برگرد و خم شو من هم همین کارو کردم لای کونم رو باز کرد شروع کرد به مالیدن و زبون زدن به سوراخ کونم کونمو یه جوری لیس میزد کا پاهام شل شده بود یواش یواش انگشتاشو فرستاد تو و با اون دستش میزد رو کپلام و اونارو نیشگون میگرفت دیگه داشتم دیونه میشدم گفتم بسه دیگه باز شد بکن تو منو برگردوند رو سکو و گفت تف کن رو کیرم من هم یه تف آب دار کردم رو کیرش و رفت پشت من وایساد منم پاهامو از هم باز کردم و منتظر بودم که کیرشو بکنه تو کونم ولی اون سر کیرشو می مالید به سوراخ کونم گفتم زود باش بکن تو که سرشو اورد جلو در گوشم و گفت کیر میخوای ؟ گفتم آره گفت بگو کیر میخوام منم گفتم کیر میخوام بکنش تو تا خایه هات بکن تو کونمو با کیرت پر کن حرفای من کارخودشو کرد کیرشو فشار داد تو کونم اما آروم این کارو کرد منم خودمو به طرفش فشار دادم تا راحت تر بره تو داشتم از لذت میمردم خیلی آروم عقب و جلو میکرد

یه کم سرعت شاک زدنش بیشتر شد کیرشو تا ته میکرد تو کونم طوری که شکمش به کونم ظربه میزد چند دقیقه به همین حالت منو کرد بعد منوبرگردوند و به پشت خابیدم رو سکو و یه تف به کیرش انداخت و دوباره فرستادش تو من از لذت چشمامو بسته بودم و اونم داشت باسرعت کون منو می گائید که خم شد رو من و شروع کرد به لب گرفتن منم زبونشو براش میخوردم که گفت تو چشمام نگاه کن منم در حالی که داشت عقب و جلو میکرد تو چشماش نیگا میکردم نفساش تند تند شده بود داشت ارضا می شد منم دیگه داشتم از شهوت میمردم

و از کیری که تو کونم بود لذت میبردم که یهو کیرشو کشید بیرون و شرو کرد با دست چند تا جلق زد که یهو آبش پاشید رو شکمم و حتی تا نزدیک گلوم آبش اومد و شروع کرد به نفسهای عمیق کشیدن تا اخرین قطره رو خالی کرد و بعد افتاد روم و چند تا لب گرفت و گفت ببینم اسمت چیه منم الکی گفتم پویا گفت پویا عجب کونی داری کجا بودی این همه مدت گفتم دنبال کیرتو می گشتم گفت ایناهاش و کیر بی جونشو کرد تو دهنم و منم آخرین قطرات آبشو مکیدم بعد دو تایی رفتیم زیر دوش چند لحظه بعد بهم گفت بازم حوصله داری؟گفتم آره تازه سر حال شدم میخوای بازم بکنی ؟ گفت من نه ولی رفیقم آره برم بفرستمش تو؟ گفتم اونم مثل تو باحاله گفت آره اما سکسش با من فرق میکنه یه جورای دیگه حال میکنه این حرفش باعث شد کنجکاویم تحریک بشه و گفتم باشه بگو بیاد لبمو بوسید و گفت پس منتظر باش تا بیاد و درو باز کرد و رفت منم رفتم زیر دوش 5 دقیقه بعد دوباره در باز شد و رفیقش اومد تو ....

عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 28 Jan 2008 03:51


رفیقش اومد تو و یه نگاه به من انداخت و گفت محسن گفته کارت درسته منم چیزی نگفتم رفت روی سکو دراز کشیدوشرتش رو در اورد و گفت بیا خایه هامو لیس بزن من هم رفتم مقابلش زانو زدم اونم پاهاش رو برد بالا و منم شروع کردم به لیس زدن که با دستش سرم و فشار میداد یه سمت کونش و من هم با زبونم با سوراخ کونش ور میرفتم دیگه کاملا راست کرده بود کیرش اندازش متوسط بود اما کلفت بود بلند شد و استاد منم همونجور که زانو زده بودم شروع کردم به ساک زدن

یه جند دقیقه براش ساک زدم که بادستش چونه ی منو گرفت و دهنمو با انگشتاش باز کرد و یه تف انداخت تو دهنم و منم با همون تف ساک زدن رو براش ادامه دادم فکر کنم این کارو دوست داشت چون هر چند وقت یکبار اینکارو میکرد و یه بار هم تفش افتاد رو صورتم که خیلی بهم حال داد دیگه فکر کنم داشت ارضا میشد سرمو محکم میکشید به طرف خودش داشتم با کیرش خفه میشدم که منو بلند کرد گذاشت رو سکو و کیرشو کرد تو کونم بر خلاف محسن خیلی سریع و با ریتم شاک میزد و انگشتاشو میکرد تو دهنم و منم انگشتاشو براش میخوردم قیافه خشنی داشت و خیلی محکم کونم و میکرد مچ پاهامو یا دستاش نگه داشته بود و هر چند وقت یه تف مینداخت رو صورتم من که از این کارش خیلی حشری شده بودم شروع کردم به ور رفتن با خودم و کیرمو گرفتم تو دستم و جلق زدم خیلی سریع آبم اومد و اونم آبمو با کف دستش جمع کرد و مالید به صورتم و انگشتاشو با لبام پاک کرد دیدن این صحنه ها خیلی حشریش کرده بود چو ن سرعت شاک زدنش خیلی سریع تر شده بود و روی پیشونیش عرق جمع شده بود

بعد چنتا مکث کوتاه کرد که یهو تو کونم داغ شد و آبشو تو کونم خالی کرد کیرشو در اورد و بقیه آبشو ریخت رو شکمم و یه کم از آبشو که که از کونم خارج می شد روو مالید به انگشت اشارش و کرد تو دهنم من هم که هنوز حشری بودم اونو مکیدم بعد رفت زیر دوش من هم چون خیلی خسته بودم چشمامو بستم که با صدای بسته شدن در بخودم اومدم چشمامو باز کردم دیدم اون رفته بود و من هم به این فکر می کردم که امروز چه حالی کردم و چقدر خوب شد که به این حموم اومدم حدود 10 دقیقه یعد از حموم اومدم بیرون اثری از اون دوتا نبود

لباسامو پوشیدمو اون آشنامون برام یه چایی آورد و خوردم و خداحافظی کردم و اومدم بیرون

و تو پیاده رو شروع کردم به حرکت سر کوچه ی دومی یه پراید مشکی جلوم نگه داشت محسن بود گفت اقا پویا بفرما برسونمت اون رفیقشم صندلی جلو نشسته بود منم سوار شدم

گفت کجا میری ؟ و منم داستان رو براش تعریف کردم گفت پس مهمونی باید حتما ازت پذیرایی کنیم امشبو پیش من بمون من خونه مجردی دارم با لوازم کامل امشب پیش من باش من خودم صبح می برمت تهران من هم قبول کردم اول اون یارو رسوند در خونش و بعد با هم به سمت آپارتمانش حرکت کردیم و قتی داخل خونش شدیم کولر و ماهواره رو روشن کرد و گفت تو خودتو سرگرم کن من میرم واسه شام یه چیزی بگیرم ممکنه یه کم دیر بیام باید جایی هم سر بزنم طرفای عصر بود که اون رفت و حدودا 9 شب بود که بر گشت منم تا اون موقع داشتم فیلم می دیدم دو تا پیتزا خریده بود که با هم خوردیم بعد آخر شب دوتا جا انداخت جلوی تلویزیون

و دراز کشیدیم که زد کانال اسپایس پلاتینیوم هر دومون حشری شده بودیم یه مرده بد جوری

داشت کون دختره میذاشت که بهم گفت حوصله داری گفتم نه کونم درد میکنه ولی برات ساک میزنم و شروع کردم به ساک زدن ....

عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 28 Jan 2008 03:52


شروع کردم به ساک زدن و اونم چشماشو بسته بود وحال میکرد خیلی آبش دیر اومد حدود 45 دقیقه طول کشید تا ارضا شه وقتی داشت آبش می اومد بهم گفت که ابشو بخورم ولی خسته بودم و حوصله این کارو نداشتم در ضمن من باید هوس بکنم تا بتونم اب کیر بخورم مثلا بعضی وقتا خیلی تو کف آب کیرم و اگه کسی نباشه جلق میزنم و آب کیر خودمو میخورم خلاصه من اون شب اونقدر خسته بودم نفهمیدم چطور ظهر شد نزدیکای ساعت 12 بود که بیدار شدم از تو یخچال کمی شیر و کیک برداشتم و خوردم تازه چشمم به یه یادداشت روی میز وسط حال افتاد که روش نوشته بود من ساعت 4 بر میگردم برای نهار میتونی به حساب من زنگ بزنی به شماره تلفن زیر برات غذا بیارن و اگر خواستی بری میتونی بری ولی اگر مایل هستی یه سکس خشن خیلی خشن رو با یکی از دوستام تجربه کنی بمون تا من بیام و ببرمت پیشش جمله ی خیلی خشن حس کنجکاوی منو تحریک کرد با این که حوصله ام سر رفته بود و دوست داشتم هر چه زود تر برگردم خونه ولی تصمیم گرفتم بمونم و این یکی رو هم تجربه کنم

حدود ساعت 5 بود که اومد و من هم تا اون موقع داشتم کانال ام بی سی 2 فیلم نگاه میکردم و نهار هم خورده بودم و یه دوش هم گرفته بودم خیلی سریع راه افتادیم یه چند کیلومتری به طرف تهران راه افتادیم و بعد از یه جاده خاکی رسیدیم به یه باغ وقتی جلو در باغ رسید چند تا بوق زد در باز شد رفتیم تو وسط باغ یه خونه ی ویلایی بود که اسباب و اساسیه زیادی نداشت و بیشتر شبیه مکان بود وقتی خواستیم وارد خونه بشیم محسن به من گفت ببین پویا هنوز دیر نشده این یارو خیلی خفن سکس میکنه و ممکنه اذیت شی می خوای نری تو و برگردیم؟ من یه جوری می پیچونمش این حرفاش بیشتر تحریکم کرد یه کم هم راست کردم و کونم داشت حالی به حالی می شد و منم گفتم که مشکلی نیست بریم تو وقتی رفتیم تو یه مرد قد بلند حدود 30 ساله ولی نسبتا لاغر اومد جلو و با ما سلام علیک کرد و رفت تا چایی بیاره من به محسن گفتم خودشه ؟ گفت آره گفتم من چایی نمیخورم گفت پس برو تو اون اتاق حاضر شو تا بیاد منم رفتم تو اتاق اون اتاق یه پنجره داشت و یه تخت دونفره توش بود و یه فرش خیلی ساده منم لخت شدم و رو تخت دراز کشیدم حدود 10 دقیقه بعد در باز شد و اون مرده اومد تو از حمون در در تا بیاد کنار تخت لباسها شو در آورد کیرش کلفت بود اما خیلی هم دراز بود از کیر محسن دراز تر بود اومد جلو تخت و به من نگاه کرد با یه لحن خشن و دستوری گفت کیرمو بخور بچه کونی تا کونتو پاره نکردم من هم شکه شده بودم و هم خوشم اومده بود چون اینجوری شو دیگه ندیده بودم اومدم لبه ی تخت تا خواستم کیرشو دهن بگریم محکم زد تو گوشم و گفت چرا اینقدر اون پا این پا میکنی زود باش دیگه منم شروع کردم به ساک زدن چند دقیقه بعد دیگه این من نبودم که سرمو عقب و جلو میکردم بلکه اون بود که داشت تو دهن من شاک میزد و تقریبا داشت با کیرش خفم میکرد حدود 15 دقیقه ای دهنمو گائید و بعد منو خوابوند به پشت روی تخت و سرمو گذاشت لبه ی تخت من فکی کردم میخواد کونم بزاره ولی دوباره کیرشو کرد تو دهنم اینبار مسلط تر از قبل بودو چونه ی منو میگرفت و کیرشو فشار میداد تو گلوم میتونستم برخورد سر کیرشو با لوظه هام احساس کنم چند بار داشتم اوق میزدم ولی اون اهمیتی نمی داد و هر چند وقت یه بار یدونه میزد تو گوشم و یا گوشامو میگرفت و با اونا منو کشید طرف خودش دیگه داشتم به گا میرفتم تا حالا کسی منو اینطوری از دهن نکرده بود کیرشو تا ته فشار میداد تو گلوم و دماغم رو میگرفت دیگه نمی تونستم نفس بکشم وقتی صورتم حسابی قرمز میشد کیشو در می آورد و من میتونستم یه نفس بکشم ولی بلا فاصله کیرشو میکرد تو دهنم دیگه تقریبا بیحال شده بودم و اونم با سرعت تو گلوم شاک میزد چشمامو بسته بودم و صدای شالاپ شلوپ کیر اونو تو دهنم گوش میکردم و لذت میبردم که کیرشو در اورد و مالید به صورتم و به تف انداخت رو صورتم و رفت روی تخت دراز کشید و گفت پچه کونی بیا کف پامو لیس بزن منم بلند شدمو و به طرف پاهای اون دراز کشیدم و شروع کردم به لیس زدن پاهاش که داشتم یکی از پاهاشو لیس میزدم که با روی اون یکی پاش مثل چک زد تو صورتم یه طرف صورتم داشت می سوخت که گفت مثل یه سگ لیس بزن کثافت منم تند تر شروع کردم به لیس زدن و انگشتای پاشو براش ساک میزدم اونم با کیرش ور میرفت که حالا دیگه یه کم خوابیده بود با پاش سرمو حدایت کرد به طرف خایه هاش که اونا رو براش بلیسم بوئی که از خایه هاش میومد گیجم کرده بود و منم با لذت خایه هاشو لیس میزدم با فشار دستش روی سرم فهمیدم که باید سوراخ کونشم لیس بزنم داشتم همین کارو میکردم که یهو گوزید تو دهنم با این کارش خیلی حال کردم دیگه راست کرده بود کیرشو گذاشت تو دهنم و کونمو به طرف سرش هدایت کرد لای کونمو باز کرد و یه تف انداخت به سوراخم و 3 تا از انگشتاشو یهو کرد تو کونم من که دردم گرفته بود یه داد کوتاه زدم گه گفت خفه شو تا مچمو نکردم تو کون گشادت جنده وقتی منو جنده صدا کرد کیرم یهو راست کرد اونم فهمید چون خورد به شکمش و گفت خوشت اومد بچه کونی دوست داری جنده صدات کنم؟ منم گفتم آره در همون حال انگشتای اون یکی دستشم کرد تو کونم و اونا رو خلاف جهت هم میکشید دیگه داشتم پاره میشدم و ...

عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 28 Jan 2008 03:53


داشتم پاره می شدم وهی داد میزدم گه گفت مثل جنده ها ناله کن بچه کونی منم شروع کردم به ناله کردن و اونم هی فشارو بیشتر میکرد و بعد 4 یا 5 تا ازانگشتای دست چپشو کرد تو کونم و با دست راستش محکم می زد رو کپلام که صداش داشت منو کر میکرد هم کونم میسوخت و هم درد داشتم و با کیری که تو دهنو بود داشتم زوزه میکردم اینقدر اینکارو کرد که دیگه کونم بی حس شده بود تا حالا اینقدر تو عمرم لذت نبرده بودم بعد منو خوابوند روی تخت و وخوابید روم تمام وزن بدنشو رو انداخت رو من سر کیرشو دم سوراخم جاسازی کردو و دستای منو باز کردو از مچ اونها رو گرفتو آروم کیرشو فشار داد تو کونم کیرش گرم و کلفت بود سانت سانت ورودش رو میتونستم احساس کنم انگار تموم نشدنی بود داشتم تو آسمونا پرواز میکردم و از وجود کیرشو توی کونم لذت میبردم کیرشو تا ته کرد تو کونم کیرشو میتونستم زیر نافم احساس کنم یه اه سر شهوت کشیدم و اونم موهای منو با یه دستش گرفت و آروم شروع کرد به شاک زدن و موهای منو می کشید من هم حسابی راست کرده بودم و با اون کیر دراز تو کونم حال میکردم سرعت شاک زدنشو کم و زیاد میکرد منم مثل زن ها همونطور که اون خاسته بود آه و اوه میکردم وقتی محکم تر منو میکرد منم صدامو بلند میکردم یهو دیدم دستشو برد زیر رو تختی و یه کاندوم در آورد من با خودم گفتم حتما یادش رفته کاندوم بزاره الان یادش اومده ولی اشتباه کرده بودم چون کاندوم رو باز کرد و بست روی دهنم از پشت سرم هم دوسرشو گره زده دهنم باز مونده بود و کاندوم داشت دهنو پاره می کرد خیلی تنگ بسته بود در مین حال موهای منو میکشید و به طرز خیلی سریعی کیرشو تو کونم عقب جلو میکرد ومنم از سر شهوت ناله میکردم سرعتش خیلی زیاد شد و من فکر کردم داره ارضا میشه اما اینطور نبود

کونم حسابی باز شده بود و کیرش به راحتی توش رفت و آمد میکرد فقط وقتی تا ته می کرد و فشار میداد زیر شمکم درد میگرفت که حسابی لذت میبردم سرعتشو کم کرد و کیرشو در آورد منو برگردوند و پاهامو داد بالا و دوباره کیرشو کرد تو کونم و با دست چپش دوتا پای منو بالا نگه داشت و شروع کرد به شاک زدن و با دست چپش چونه منو گرفته بود و هر چند چه بار یه تف می انداخت رو صورتم و یه کشیده می زد تو گوشم خیلی لذت میبرد اینو از طرز نگاهش میخوندم و منم که ناله هام اتاق و پر کرده بود و اونم به آه و اوه افتاده بود که یهو کیرشو در اورد و گذاشت رو صورتم من اول فکر کردم میخواد ابشو بریزه رو صورتم ولی اون فقط کیرشو می مالید رو صورتم وبا گیرش به لبام ضربه میزد بعد از رووم بلند شد منو بلند کرد از تخت اومدیم پائین منو روی زانو به طرفش قنبل کردم و اونم دستای منو با یه تیکه پارچه از پشت بست و من هم سرمو گذاشتم رو زمین و اونم کیرشو گذاشت تو کونم و بطور وحشیانه ای کونمو میکرد سر من اون موقع با دیوار روبرو 50 سانت فاصله داشت ولی با هر ضربه به دیوار نزدیک تر میشدم که دیگه سرم داشت میخورد تو دیوارولی اون بازم اهمیتی نمیداد گردنم به شدت درد گرفته بود و با هر ضربه اون سرم میخورد تو دیوار اون لحطه فکر میکردم پوست سرم داره کنده میشه تا اون موقع کسی منو اونطوری نگائیده بود واقعا خشن و هارد خیلی محکم سریع و قوی و مسلط کونمو میکرد و از شکنجه کردن من لذت می برد دیگه داشتم

از درد و خسته گی و لذت بیهوش میشدم که به طرز باور نکردنی سرعتش رو زیاد کرد احساس میکردم کونم داره میترکه و حتی فکر میکردم که کونم پاره شده در همین حال هم چند تا در کونی محکم زد به کپلام که آتیش گرفتم یه دفعه منو برگردوند و کاندوم رو از دور دهنم باز گرد کیرشو گرفت جلو صورتم چند تا کف دستی زد و یه آه بلند کشید که آبش باشدت پاچید رو صورتم آبش به شدت گرم و غلیظ بود و زیاد بود فکر کنم یه 15 ثانیه ای صورت و دهنمو آبیاری کرد تمام صورتم یه لایه از آبکیرش گرفته بود دستامو باز کرد و یکی زد تو گوشم و یه تف انداخت رو صورتم و از اتاق رفت بیرون منم بد جوری حشری بودم و با یه کم از آب کیرش

شروع کردم به جلق زدن که خیلی زود آبم اومد کونم داشت میسوخت و تمام بدنم درد میکرد کاملا گائیده شده بودم و همون جا دراز کشیدم وقتی به خودم اومدم که دیدم محسن داره صورتمو با دستمال کاغذی پاک میکنه منو بلند کرد و برد حموم و منم یه دوش حسابی گرفتم و برگشتم تو اتاق و لباسامو پوشیدم و اومدم بیرون و به محسن گفتم خیلی خستم و اونم گفت الان میریم خونه و رفت از اون یارو خداحافظی کرد تو را اومدن از خونه بیرن دیدم که اون یارو تو آشپزخونه پشت میزلخت نشسته و داره غذا میخوره تا به خونه رسیدیم من تو همون جاهایی که پهن بود ولو شدم و تا ساعت حدود 10 صبح خوابیدم و قتی از خواب بیدار شدم دیدم محسن صبحانه آماده کرده با هم خوردیم و بعدش محسن گفت وسایلت رو جمع کم میبرمت تهران ومنم حاظر سدم و راه افتادیم تو راه برام گفت که تو اون شهر مربی بدن سازیه و یه باشگاه هم داره و در ضمن پدرش هم مرغداری داره و مجرد و از این حرفها تقریبا وسط های راه بودیم که ازش خواستم بزنه کنار و تو یه جاده فرعی یه کم رفتیم تو و ایستاد و گفت چی شده ؟ گفتم هیچی دست گذاشتم رو کیرش و گفتم که میخوام ازت تشکر کنم چون خیلی بهم خوش گذشت وکیرش رو از شلوارش بیرون کشیدم و شورع کردم به ساک زدن و قتی که آبش اومد اونو تا آخر خوردم چون میدونستم این کارو خیلی دوست داره و بعد حرکت کردیم و رسیدیم تهران تو میدون آزادی از هم خداحافظی کردیم و تا این لحظه من دیگه اونو ندیدم اینم تمام ماجرای مسافرت من امیدوارم شما هم مثل من لذت برده باشید.



دوستان منتظر داستانهای بعدی من باشید



عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 28 Jan 2008 23:09


قشنگ بودشروین جان.ممنون که وقت میزاری و تایپ میکنی.
Quoting: omid_hi
این داستان کاملا غیر واقعی هستش

البته واقعی ها بیشتر طرفدار دارن(از جمله خودم)
Quoting: omid_hi
منتظر داستانهای بعدی من باشید

با کمال میل منتظر میمونیم.

Tombstone Piledriver
# : 29 Jan 2008 00:54 | ویرایش بوسیله: omid_hi


Quoting: Elderado
قشنگ بودشروین جان.ممنون که وقت میزاری و تایپ میکنی.

ممنونم از اینکه به تاپیک سر میزنی


عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 19 . 20 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB