[go: up one dir, main page]

صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / انجمن همجنس گراهای مرد(Gay) / تاپیک ((((داستانهای سکسی گی ))))) دوستان داستانهای خودتون را لطفا توی این تاپیک قرار بدید
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 19 . 20 . >>
نویسنده پیام
# : 1 Feb 2008 02:07


شدم که کيرم ب خلاف کير محسن حسابي راست شده. دوباره منو بوسيد واين بار بعد از چند بار بوسيد از من لب گرفت اصلا باورم نمي شد که از اين کار محسن خوشم بياد ولي ا اين وجود سراسر وجود سرشار از لذت شد پا شد و بين پاهام نشست فکر کردم مي خواد منو بکونه ولي بر خلاف انتظارم شروع کرد به ساک زدن کيرم داشتم از لذت بي هوش مي شدم خيلي استادانه کيرم را مي خورد و چون خودش مرد بود مي دونست کجا ها را بخوره و چقدر به خوره که زود آبم نياد بعد از کمي ساک زدن کيرم آرام آرام شروع کرد به ماليدن باسنم و ور رفتن با سوراخ کونم آنقدر تحريک شده بودم که کم مانده بود ارضا شم که محسن آرام از بين پا هام پاشد و روي مبل نشست و بعد با حرکت دستش منو به بين پاهاش راهنمايي کرد ديدم بر خلاف من کير محسن هنوز راست راست نشده کمي با کيرش بازي کردم و از زواياي مختلف ور اندازش کردم آرام دهنم را به طرف کيرش بردم و اونو تو دهنم کردم کلفت ، نرم و داغ بود چند لحظه اي همان طور بي حرکت تو دهنم نگهش داشتم محسن شروع کرد به ماليدن سرو گردنم و جهت مالش سرو گردنم جوري بود که فهميدم بايد شروع به ساک زدن به کنم بر خلاف انتظارم که اصلا باور نمي کردم که مي تونم کير يکي رو تو دهنم تحمل کنم از انجام اين کار بدم نيومد همين طور که داشتم کير محسن را ساک مي زدم محسن کمر منو با لا کشيد طوري که با وجود اين که خودش را روي مبل ول داده بود دستش به کمر و باسن من برسه( حال متوجه شده بودم که اون مبل هاي بزرگ و نرم چه استفاده اي داره ) کم کم کير محسن شروع کرد به راست شدن به طوري که به راحتي توي دهنم جا نمي شد محسن هم داشت با کون من ور مي رفت و البته هر چه بيشتر مي گذشت تمرکزش روي سوراخ کونم بيشتر مي شد يک باره احساس کردم يک مايع لزج به در سوراخم ماليد و آرام آرام با يک انگشت شروع کرد به بازي کردن با سوراخم البته اون موقع آنقدر تحريک شده بودم که به راحتي سه انگشت هم وارد کونم مي شد ولي محسن انگار اصلا عجله اي نداشت کم کم به شدت فشار هاي انگشتش اضافه کرد و من هم ساک زدن کيرش را فراموش کرد اون هم منو برگردوند و روي دسته مبل به شکم خوابوند و خودش از پشت بين پاهام نشست و دو دستي با باسنم بازي مي کرد و هر از چند گاهي چند تا انگشتش را وارد سوراخم مي کرد خيلي حال داشت از تمام دست مالي هاي که خودم با خودم انجام داده بودم بيشتر لذت داشت اخر سر مقدار زيادي از اون مايع لزج که بعدا فهميدم يک ژل است به سوراخم ماليد و با انگشت به درون سوراخم وارد کرد پا شد و يک بالشت ديگه هم به زير شکمم اضافه کرد و دوباره بين پاهام نشست البته اين بار جلو تر به طوري که با کمي خم شدن وجود کيرش را در سوراخم حس کردم آرام با کيرش به در سوراخم مي ماليد و با کونم بازي مي کرد احساسي متفاوت با انگشت داشت به مراتب داغ تر و نرم تر بود و صد البته گنده تر شروع کرد به فشار دادن کيرش احساس ورود اون کير کلفت تو کونم واقعا وصف نا پذيره هر از چند گاه کمي کيرش را وارد کونم مي کرد و بعد دوباره در مي آورد چند بار اين کار را تکرار کرد تا اين که احساس کردم تقريبا نصف يا يک چيزي تو اين مايع ها از کيرش وارد کونم شده بود اين بار برخلاف دفعه هاي قبل کيرش را در نياورد و شروع به ماليدن و ماساژ دادن من . بعد هم تقريبا روي من دراز کشيد و بيخ گوشم را بوسيد و يک باره شروع به فشار دادن کرد احساس کردم کونم داره ميترکه و تقريبا داد زدم ولي احساس کردم که شکم محسن به کمر من چشبيده و کيرش تا ته تو کونم است محسن چند لحظه اي به کيرش کوچک ترين تکاني نداد و با ناله هاي شهواني بيخ گوشم شروع به ماليدن من کرد وجود کيرش را کاملا در بدنم حس مي کردم داغي و بزرگيش حالت عجيبي به من داده بود محسن کم کم شروع کرد به تکان دادن کيرش ديگه تقريبا دردي نداشت بعد از چند بار شاک زدن کم کم تمام وجودم سرشار از لذت شد. بعد از کمي وضعيت مرا عوض کرد به طوري که من روي مبل زانو زده بودم و خودش سر پا ايستاده بود با سرعت و قدرت بيشتر شروع به شاک زدن کرد خيلي راحت کيرش تو کونم حرکت مي کرد کيرش ديگه حسابي راست شده بود و واقعا عظمتي شده بود از شدت تکان هاي که محسن به من مي داد و شهوتي که من دست داده بود ديگه روي پام بند نمي شدم و کم کم روي مبل ولو شدم و محسن هم روي من پهن شده بود و هر لحظه با شدت و قدرت بيشتر منو مي کرد يکباره متوجه شدم که حامد روي مبل کناري لخت نشسته وداره ما رو نگاه مي کنه و با کيرش بازي ميکنه اون هم مانند محسن بدن زيبا و جذابي داشت ولي خوب کيرش به بزرگي کير محسن نبود با اين وجود از ديدن حامد در حال ور رفتن با کيرش حسابي شهوتي شدم ديگه محسن تقريبا وحشيانه داشت به من شاک مي زد ولي با اين وجود من از اين حالتش واقعا لذت مي بردم يکباره خودش را کنار کشيد و محکم با دست سر کيرش را گرفت و صدا هاي شهوت انگيزي از خودش در مي آورد معلوم بود که ارضا شده آب کيرش راه افتاد و از بين انگشتانش سرا زير شد شروع کرد به ماليدن کير خودش با قدر زياد و بعد هم بي حال افتاد روي مبل بعد از چند لحظه با دستمال کاغدي شروع کرد به پاک کردن کير و دستش بر گشتم به حامد نگاه کردم ديدم هنوز به همان وضع سابق داره ما رو نگاه مي کنه و با خودش ور مي ره آنقد حشري شده بودم که اصلا حاليم نبود پا شدم و رفتم کير حامد را به دست گرفتم و بدون يک کلمه حرف زدن تا ته تو دهنم تپوندمش و شذوع به ساک زدن کردم ولي خيلي زود پاشدم و خودم روي کير حامد نشستم و چون سوراخم با کير محسن باز شده بود خيلي راحت کير حامد تا ته تو کونم رفت حامد خودش را روي مبل ول کرد و من خودم با نشستن و بر خاستن روي کيرش بهش حال مي دادم چند دقيقه به همين حالت من روي کير حامد مشغول بودم ولي او همان طور روي مبل ولو شده بود با وجود اين که از اين کار لذت مي بردم و حسابي حشري شده بودم ولي کم کم عضلات رانم درد گرفته بود و از روي کيرش پاشدم و روي مبل پهن شدم حامد هم پا شد و پاهاي منو روي شانه هايش انداخت و کيرش را در کونم گذاشت با وجود اينکه کيرش به مراتب از کير محسن کوچک تر بود ولي به همان اندازه با حال بود شروع کرد به شاک زدن به من ولي نه مثل محسن تند و محکم خيلي آرام کيرش را تا ته مي کرد تو کونم و خيلي آرام مي کشيد بيرون اون هم تا آخر به طوري که هيچي از کيرش تو کونم نبود و دوباره کيرش را تو کونم مي کرد خيلي اين کار را با حال انجام مي داد بر خلاف محسن که کل زمان کردنش شايد به يک ربع ساعت هم نکشيد حامد يک چيزي در حدود نيم ساعت منو گاييد هر چه زمان بيشتر مي گذشت حامد صدا هاي شهواني بيشتر از خودش در مي آورد آخر سر هم با چند تکان محکم تا اون جا که جا داشت کيرش را تو کونم فشار داد و وجود آب کير داغش را تو کونم حس کرد بعد هم با همان پوزيشني که داشتم روي من ولو شد هر دو از نفس افتاده بوديم حامد از روي من پاشد و رفت تا خودش را تمييز کنه محسن به من گفت بيا خودت را خالي کن با وجود اين که خيلي از من بزرگ تر بود ولي روي مبل زانو زد و کونش را به طرف من گرفت پاشدم و انگشتم را به سوراخش زدم گفت خودم وازش کردم فقط کافي يک تکاني به کيرت بدي کيرم حالت نيمه راست داشت به محسن گفت کيرم راست نيست و محسن هم برگشت کيرم را به دهن گرفت با کمي ساک زدن کيرم راست شد و به محسن گفتم حالا برگرد و محسن هم سريع بر گشت و من کيرم را در کون محسن گذاشتم با يک تکان مختصر کيرم تا ته تو کون محسن بود اولين بار بود که کيرم وارد هر نوع سوراخي مي شد ( چه کون چه کس ) سوراخي محکم گرم و لزج بود بر خلاف جلق زدن با هر حرکتي احساس لذت را با تمام سطح کيرم حس مي کردم بعد از چند با تکان دادن کيرم تو کون محسن کيرم را کامل در آوردم با ورم نميشد که کيرم انقدر راست و محکم شده باشه دوباره کيرم را وارد کون محسن کردم و شروع به تکان دادن آن کردم کم کم اختيار خودم را از دست دادم و با تمام قدرت و سرعت ممکنه کون محسن مي گذاشتم و خيلي زود آبم آمد آنقدر خسته شده بودم که همان جا جلوي مبل روي زمين ولو شد و آبکيرم روي باسن و مبل ريخت و اصلانمي تونستم خودم را کنترل کنم به ساعت نگاه کردم کل زماني که من محسن را ميکردم حتي پنج دقيقه هم نشده بود و خيلي زود آبم آمده بود حامد با يک سيني نوشيدني روي سر ما آمد و يک دستمال به من داد. اون هم متوجه شده بود که انقدر انرژي از دست دادم که حال ندارم تا حمام برم و خودم را تمييز کنم کمي بعد که سر حال آمدم محسن گفت خوب حالا نظرت چيه؟ معلوم بود نظرم چيه خلاصه ديگه موضوع را کشد ندم از اون روز به بعد تقريبا هفته اي دو سه بار به خانه محسن و حامد رفت وآمد داشتمو به شکل هاي مختلف با هم حال مي کرديم حتي دو سه بار هم با هم به شمال رفتيم و چندين روز با هم مشغول بوديم

عشق هاله اي است اهورايي که آغازش , پايان و پايانش , آغاز آن است!
# : 2 Feb 2008 01:22


سلام من مهدی هستم و میخوام دومین خاطره خودمو با مهران براتون تعریف کنم
مهران پسر خیلی خوشگلی ود که همه تو کفش بودن و از اینکه همیشه دنبال من میومد همه حسرت میخوردن
مهران تقریبا 3 سال از من کوچیک تر بود و مادرش با مادر من دوست بود و با هم زیاد بیرون میرفتن منم خیلی
دلم میخواست با مهران شکش داشته باشم ولی روم نمیشد من باشگاه رزمی میرفتم وهمزمان کلاس شنا هم میرفتم و بدن رو فرم و استیل متناسبی داشتم 1 هیکل شنا گری مهران بعضی مواقع برای دیدن من میومد باشگاه
1روز با مادرش اومدن خونه ما منم تو اطاقم طبقه دوم خواب بودم مامانامون باهم رفتن بیرون و مهرانم اومد اتاق من لخت خوابیده بودم و اصلا متوجه اومدن مهران نشدم وقتی بیدار شدم که احساس کردم ینفر داره سینه هامو ماساژ میده چشمامو بازکردم دیدم مهران منم کهخوشم اومده بود وهم اینکه خسته بودم کفتم دستت درد نکنه از استخر اومدم بدنم کوفته شده برام ماساژ بدهمهرانم حسابی منو ماساژ میداد هنگام ماساز دادن کیرم بلند شد مهرانم بعضی مواقع دستشو میزد به کیرم وقتی دید کیرم از روی شلوارک باد کرده گفت مهدی راست کردی منم گفتم اخه داری هال میدی مهران یکدفعه دستشو گذاشت روکیرم و باهاش بازی کرد اولش میخواستم بیخیال بشم ولی دیدم ارزو داشتم با مهران سکس کنم الانم که خودش می خواد منم خودمو شل کردم تا حسابی برام بماله مهران گفت میذاری کیرتو ببینم منم اجازه دادم مهرانم شلوارکمو کاملا از پام در اوردوشروع کرد به بررسی کیرم ازاینکه از کیره خودش بزگتر بود هال میکرد بهش گفتم دوست داری هال کنیم گفت اگه به بچه محل ها نگی باشه منم قول دادم بعدش مهرانو بوس کردم و لباسهاشو در اوردم و سینه هاشو میکزدم وبا دستم کیرشو میمالیدم مهران تا سینه هاشو خوردم صدای اهش در اومد که خیلی هال میده منم حسابی سینه هاشو خوردم وکیرش که داشت میترکید براش میمالیدمبعد من دراز کشیدم و مهران شروع کرد سینه های منو خوردن وکیرمو مالیدن کاملا حشری شده بودم ازش خواستم برام ساک بزنه مهرانم گفت به شرطی که توهم ساک بزنی برام منم قبول کردم کیرم توی دهنش جا نمیشد با اینحال حسابی برام ساک زد و کیرمومیخورد و خیسش میکرد بعدشمنم براش ساک زدم وبا انگشتم سوراخشو میمالیدم بعضی مواقع هم سرو گردنشو با سینه هاش میک میزدم تا از شدت حشر بی هال بشه وقتی دیدم که خیلی تو هله انگشتمو اروم کردم تو سوراخش وشروع کردم به بازی دادن تو سوراخش یه 5 دقیقه همینطور گذشت که احساس کردم سوراخش نرم و باز شده بهش گفتم برام سک بزنه و کیرمو خیس کنه اونم با ولع کیرمو کرد تو دهنش وحسابی خیسش کرد مهرانو دمر خوابوندم و کیرمواروم در سوراخش فشار دادم جیغ کشید درد داره تو نکن منم گفتم ولی خیلی بهت هال میده گفت فقط اروم بکن منم رفتم کرم چربکننده اوردم و سواخ مهران وکیرمو حسابی چرب کردم اول با 2تا از انگشتام کردم تو کونش تا بیشتر بازش کنم بعد دوباره خوابیدم روش و سر کیرمو اروم دادم تو اولش جیغ زد بهش گفتم درد گرفت گفت اره ولی هالمیده زیاد درد نداره منم سر کیرمو تو کونش عقب جلو می کردم تا جا باز کنه بعد کمی بیشتر فروکردم و تا نصفه کیرموکردمتو کونش اصلا باور نمی کردم دارم مهرانو میکنم وقتی کیرم کلا رفت تو کونش اروم اروم میکردمش مهران حشری شده بود واه اه میکرد هی میگفت بکن بکن منم که دیگه داشتم از هال میرفتم کیرم تو کون مهران دیگه راحت عقب جلو میشد وخیلی هال میداد برای اینکه مهرانو بیشتر حشری کنم سرو گردنشو میک میزدم و بادستم کیرشو میمالیدم ویگه داغ شده بودم گفتم ابم داره میاد مهران گفت اشکال نداره بریز تو وکیرتو در نیار تا اب منم بیاد من که کیرم داشت فوران میکرد تا ته کردم تو کونش ونگه داشتم ابم اومد 30ثانیه همونطوریموندم تا تمام ابم ریختتو کون مهران اونم داشت جلق میزد که ابش اومد بعد منم کیرمو کشیدم بیرون و بی هال کنار هم دراز کشیدیم منم برای اینکه مهرانو دوستش داشتم لبای همدیگرو می بوسیدیم بعد از اون ماجرا هر چند وقت که پا میداد باهم حسابی سکس میکردیم .






امید وارم از خاطره من خوشتون اومده باشه میتونید برام پیغام بزارید به ایدیم تا خاطرات دیگری براتون تعریف کنم

mano_daryab2002 اینم اسم ایدیم

# : 2 Feb 2008 04:57


حال دادی . . مرسی !

تا کمرت را خم نکنی . . کسی نمی تواند سوارت شود . .! ( مارتین لتر کینگ)
# : 2 Feb 2008 17:49


سلام بچه ها
من حامدم مي خوام از اولين سكسم براتون بگم
من حدود 10 سال داشتم و زياد از از سكس و اين برنامه‌ها چيزي نميدونستم البته ناگفته نمونه كه من بچه كنجكاوي بودم . يه هماسايه داشتيم كه خيلي با هم رفت آمد داشتيم تا اينكه يه روز پسر همسايمون اومده خونه ما از من خواست بياد كشتي بگيريم و ببينميم كه زور كي بيشتره مسعود اون موقع سه سالي از من بزرگتر بود و هميشه هواي منو توي مدرسه و كوچه داشت خلاصه شروع كرديم به كشتي گرفتن اينقدر سرو صدا كرديم كه بابام گفت بريد توي اتاق بغلي ما هم رفتيم وشروع به كشتي گرفتن كرديم اولش من اصلا متوجه منظور مسعود نبودم چون هردفعه كه من مي‌افتادم زمين ميخوابيد روي من و بلند نمي‌شد تا اينكه دفعه اخر ديدم كيرش سفت شده و داره خودشو به من ميماله بعد به من گفت دوست داري از اين كارا بكنيم من كه زياد حاليم نبود ولي يه حسي بهم ميگفت چه خوبه خلاصه منم هيچي نگفتم ديدم گفت اينجا نمي‌شه بيا بريم خونه ما منم رفتم ائونجا بدون مقدمه رفت سر اصل موضوع با اينكه 14 ساله بودولي كير بزرگي داشت گفتم مي خواي چكار كني گفت بهت ياد ميدم گفت بخواب ومنم خوابيدم ديدم لباسمو رو در آورد و شروع كرد به ليسدن بدن من من خيلي خوشم امده بود تا اينكه گفت برگرد مي خوام كيرمو بكنم توي كونت مي ترسيدم ولي نمي دونستم بايد چكار كنم به هر حال برگشتم ديدم وازلين برداشت و ماليد به سوراخ من بعد گفت ومن انگشتم مي كنم توي كونت و تو نفس بكش تا خوشت بياد گفتم باشه يعد انگشتشو كردتو كونم ولي اصلا خوشم نمي‌يومد حس بدي داشتم بعد همينطور ادامه داد بعد گفت مي خوام حالا كيرمو بكنم توش ولي من كه ديدم انگشتش اينقدر ددر داره چه برسه به اون كير به اون گندگي خواستم فرار كنم قبول كرد كه بكنه لاي پام بعد من خوابيدم همينطور لاي پام ميكرد بد گفت بزارم لاي كونت من هيچي نگفتم لاي كونم يه تف انداخت و چرب هم كه بود كمي الي كون بازي كرد يدفعه ديدم كونم داره مي سوزه و درد تمام وجودمو گرفت فهميدم كمي از كيرشو كرده تو كهمن از شدت درد پاشدم و ديگه هر كاري مي كرد قبول نمي كردم تا اينكه گفت باش جق بزنم منم از كيرش خوشم اومده بود و اينكارو براش كردم يدفعه ديدم يه چيزي از كيرش اومد و ريخت توي دستم داشت حالم بد مي‌شد نميدونستم چيه بعد گفت كه ابم اومد . باقيش باشه براي بعد

# : 3 Feb 2008 01:30


nice . .

منتظر باقیش هستیم . .!

تا کمرت را خم نکنی . . کسی نمی تواند سوارت شود . .! ( مارتین لتر کینگ)
# : 3 Feb 2008 02:45


Omid_hi,Mano_daryab,Robert2niro
داستانهاتون قشنگ بودن مرسی دارید دوستان.

Tombstone Piledriver
# : 5 Feb 2008 03:00


سلام من مهدی هستم و میخوام دومین خاطره خودمو با مهران براتون تعریف کنم
مهران پسر خیلی خوشگلی ود که همه تو کفش بودن و از اینکه همیشه دنبال من میومد همه حسرت میخوردن
مهران تقریبا 3 سال از من کوچیک تر بود و مادرش با مادر من دوست بود و با هم زیاد بیرون میرفتن منم خیلی
دلم میخواست با مهران شکش داشته باشم ولی روم نمیشد من باشگاه رزمی میرفتم وهمزمان کلاس شنا هم میرفتم و بدن رو فرم و استیل متناسبی داشتم 1 هیکل شنا گری مهران بعضی مواقع برای دیدن من میومد باشگاه
1روز با مادرش اومدن خونه ما منم تو اطاقم طبقه دوم خواب بودم مامانامون باهم رفتن بیرون و مهرانم اومد اتاق من لخت خوابیده بودم و اصلا متوجه اومدن مهران نشدم وقتی بیدار شدم که احساس کردم ینفر داره سینه هامو ماساژ میده چشمامو بازکردم دیدم مهران منم کهخوشم اومده بود وهم اینکه خسته بودم کفتم دستت درد نکنه از استخر اومدم بدنم کوفته شده برام ماساژ بدهمهرانم حسابی منو ماساژ میداد هنگام ماساز دادن کیرم بلند شد مهرانم بعضی مواقع دستشو میزد به کیرم وقتی دید کیرم از روی شلوارک باد کرده گفت مهدی راست کردی منم گفتم اخه داری هال میدی مهران یکدفعه دستشو گذاشت روکیرم و باهاش بازی کرد اولش میخواستم بیخیال بشم ولی دیدم ارزو داشتم با مهران سکس کنم الانم که خودش می خواد منم خودمو شل کردم تا حسابی برام بماله مهران گفت میذاری کیرتو ببینم منم اجازه دادم مهرانم شلوارکمو کاملا از پام در اوردوشروع کرد به بررسی کیرم ازاینکه از کیره خودش بزگتر بود هال میکرد بهش گفتم دوست داری هال کنیم گفت اگه به بچه محل ها نگی باشه منم قول دادم بعدش مهرانو بوس کردم و لباسهاشو در اوردم و سینه هاشو میکزدم وبا دستم کیرشو میمالیدم مهران تا سینه هاشو خوردم صدای اهش در اومد که خیلی هال میده منم حسابی سینه هاشو خوردم وکیرش که داشت میترکید براش میمالیدمبعد من دراز کشیدم و مهران شروع کرد سینه های منو خوردن وکیرمو مالیدن کاملا حشری شده بودم ازش خواستم برام ساک بزنه مهرانم گفت به شرطی که توهم ساک بزنی برام منم قبول کردم کیرم توی دهنش جا نمیشد با اینحال حسابی برام ساک زد و کیرمومیخورد و خیسش میکرد بعدشمنم براش ساک زدم وبا انگشتم سوراخشو میمالیدم بعضی مواقع هم سرو گردنشو با سینه هاش میک میزدم تا از شدت حشر بی هال بشه وقتی دیدم که خیلی تو هله انگشتمو اروم کردم تو سوراخش وشروع کردم به بازی دادن تو سوراخش یه 5 دقیقه همینطور گذشت که احساس کردم سوراخش نرم و باز شده بهش گفتم برام سک بزنه و کیرمو خیس کنه اونم با ولع کیرمو کرد تو دهنش وحسابی خیسش کرد مهرانو دمر خوابوندم و کیرمواروم در سوراخش فشار دادم جیغ کشید درد داره تو نکن منم گفتم ولی خیلی بهت هال میده گفت فقط اروم بکن منم رفتم کرم چربکننده اوردم و سواخ مهران وکیرمو حسابی چرب کردم اول با 2تا از انگشتام کردم تو کونش تا بیشتر بازش کنم بعد دوباره خوابیدم روش و سر کیرمو اروم دادم تو اولش جیغ زد بهش گفتم درد گرفت گفت اره ولی هالمیده زیاد درد نداره منم سر کیرمو تو کونش عقب جلو می کردم تا جا باز کنه بعد کمی بیشتر فروکردم و تا نصفه کیرموکردمتو کونش اصلا باور نمی کردم دارم مهرانو میکنم وقتی کیرم کلا رفت تو کونش اروم اروم میکردمش مهران حشری شده بود واه اه میکرد هی میگفت بکن بکن منم که دیگه داشتم از هال میرفتم کیرم تو کون مهران دیگه راحت عقب جلو میشد وخیلی هال میداد برای اینکه مهرانو بیشتر حشری کنم سرو گردنشو میک میزدم و بادستم کیرشو میمالیدم ویگه داغ شده بودم گفتم ابم داره میاد مهران گفت اشکال نداره بریز تو وکیرتو در نیار تا اب منم بیاد من که کیرم داشت فوران میکرد تا ته کردم تو کونش ونگه داشتم ابم اومد 30ثانیه همونطوریموندم تا تمام ابم ریختتو کون مهران اونم داشت جلق میزد که ابش اومد بعد منم کیرمو کشیدم بیرون و بی هال کنار هم دراز کشیدیم منم برای اینکه مهرانو دوستش داشتم لبای همدیگرو می بوسیدیم بعد از اون ماجرا هر چند وقت که پا میداد باهم حسابی سکس میکردیم .






امید وارم از خاطره من خوشتون اومده باشه میتونید برام پیغام بزارید به ایدیم تا خاطرات دیگری براتون تعریف کنم

mano_daryab2002 اینم اسم ایدیم

# : 5 Feb 2008 10:07


سلام
داستانهای زیبایی نوشتید
ممنون

# : 9 Feb 2008 20:40


مي‌خواهم داستان گي شدن خودم را براتون تعريف كنم. اين داستان برمي‌گردد به چند سال پيش يعني زماني كه من هفده ساله بود. اون سال من كلاس سوم دبيرستان بودم. روز اول كه رفتم دبيرستان و وارد كلاس شدم كلاس شلوغ بود و بچه‌ها كه سه ماه همديگر را نديده بودند دور هم جمع شده بودند و با هم صحبت مي‌كردند. من هم بعد از سلام و احوالپرسي غاطي اونها شدم. كمي گذشت و فهميدم كه بچه‌ها دارند از يك دانش‌آموز تازه وارد صحبت مي‌كنند. علي گفت اين پسره لامذهب خيلي خوشگله اصلا انگار اول قرار بوده دختر بشه. رامين هم ادامه داد كه: كسكش عجب لبايي داره جون ميده واسه لب گرفتن. خلاصه هر كي يه چيزي مي‌گفت و من هم خيلي مشتاق شده بودم كه ببينم اين كيه كه اينهمه بچه‌ها از اون تعريف مي‌كنن. چند دقيقه بعد پسره از در وارد شد و رفت يه گوشه‌اي نشست. واي كه چقدر خوشگل بود. همون طور كه رامين مي‌گفت لباش خيلي باحال بود و پوست سفيدي داشت، هيكل خوبي هم داشت و يه كون قلمبه. موهاش بلند و لخت بود و خلاصه همه چيز اين پسر آدمو حشري مي‌كرد.
چون تازه وار بود و كسي رو نمي‌شناخت ساكت روي يه نيمكت نشسته بود و با كسي حرف نمي‌زد من هم از فرصت استفاده كردم و رفتم پيشش نشستم. سلام كردم و باهاش دست دادم. عجب دست نرمي داشت. بعد اسمشو پرسيدم و اينكه قبلا كجا بوده و چرا اومده اينجا. اون هم جواب داد كه اسمش امير و از يه شهر ديگه اومدن اينجا. خلاصه خيلي با هم صحبت كرديم و همون روز اول با هم رفيق شديم. تا عصر كه دبيرستان تعطيل شد با هم بوديم و چون قسمتي از مسيرمون هم يكي بود با هم از دبيرستان خارج شديم و موقعي كه مي‌خواستيم از هم جدا بشيم دست داديم و اون به من گفت كه خيلي دوست داره با من دوست بشه و من هم حرف اون رو تاييد كردم و هركدوم رفتيم خونه‌ي خودمون. اون روز و اون شب همش به اين فكر مي‌كرد كه چطور مي‌تونم باهاش حال كنم.
از اون به بعد هر روز تو دبيرستان با امير بودم و يه ثانيه هم از اون جدا نمي‌شدم. كم كم عاشقش شده بودم و دنبال راهي بودم كه بتونم بكنمش به همين خاطر يواش يواش سر صحبت را در مورد مسايل جنسي باهاش باز كردم و متوجه شدم كه اون هم خوشش مياد و حتي ماجراي سكس با دختر خالش رو هم برام تعريف كرد و من هم ماجراي سكس با مينا (دوست دخترم) را براش تعريف كردم .از اون به بعد بيشتر حرف ما در مورد سكس بود و يك روز كه اومده بود خونه ما چند تا عكس سكسي تو كامپيوتر نشونش دادم واون هم كه حشري شده بود گفت كاش مي‌شد يكي از اين زنها بيان بيرون و باهشون حال كنيم و با هم خنديديم. من از فرصت استفاده كردم و چند تا عكس گي كه از اينترنت گرفته بودم به او نشون دادم. داشت از تعجب شاخ در مي‌آورد آخه تا حالا همه جور عكس سكسي ديده بود غير اين مدلي شو.
وقتي ديدم از اين عكسها خوشش اومده و داره آدرس سايتش رو مي‌پرسه گفتم آدرس سايت رو مي‌خاهي چيكار مگه خودمون نمي‌تونيم از اين كارها بكنيم.امير هم يه كم فكر كرد و گفت چرا كه نه و من هم كه مدتها دنبال اين لحظه بودم پريدم و بغلش كردم و شروع كردم لب گرفتن و تو همون حالت از پشت ميز كشيدمش بيرون و با هم رفتيم روي تخت و محكم هم ديگه رو بغل كرديم و در همين حال با كونش بازي مي‌كردم. بعد از چند دقيقه گفت بيا لباسهامون رو هم در بياريم و بعد از چند ثانيه هر دومون لخت شديم و دوباره هم ديگه رو بغل كرديم و همين طور كه لب مي‌گرفتيم با كير و كون هم بازي مي‌كرديم. من كه كاملا تحريك شده بودم گفتم بذار بكنم تو كونت، امير هم قبول كرد و بر گشت و به سينه خوابيد روي تخت و چشماشو بست من كه اين لحظه را فقط به خواب مي‌توانستم ببينم دست پاچه شده بوده نمي‌توانستم باور كنم كه كون سفيد و تپل امير لخت جلو من روي تخت منظر كير منه. اروم لاي كونش رو باز كردم و سوراخ كونش را ديدم. ديگه داشتم ديوونه مي‌شدم. سريع با كرم كيرم را چرب كردم و كيرم را گذاشتم روي سوراخ كون امير و آروم فشار دادم تو. امير از درد، داد كشيد و گفت جون عمت كيرتو در بيار گفتم بابا يه كم تحمل كن دردش كم ميشه ولي اون مي‌خواست بلند شه. من كه تازه داشتم حال مي‌كردم محكم گرفتمش و همه كيرم را كردم توي كونش. امير داشت از درد گريه مي‌كرد و مدام سعي داشت كه از زير من خارج بشه ولي من محكم گرفته بودمش و داشتم مي‌كردمش كه يكدفعه ابم اومد و همش با فشار ريخت تو كون امير. كيرم را از سوراخ كون امير بيرون كشيدم و لباسهام رو پوشيدم. امير كه تازه آروم شده بود گفت چرا لباساتو مي‌پوشي؟ پس من چي و من هم با نامردي تمام گفتم: آقا امير اشتباه گرفتي داداش من كوني نيستم. اون هم لباسشو پوشيد و اومد طرف من و گفت: خيلي نامردي و منو محكم هل داد و من افتادم روي زمين.
وقتي امير رفت، من از كاري كه كرده بودم خيلي پشيمون شدم. آخه اون وقتها فكر مي‌كردم اگه يكي آدمو بكنه آسمون به زمين مياد يا دنيا آخر ميشه. خلاصه ذهنيت خوبي نسبت به كون دادن نداشتم. اون لحظه از خودم بدم اومد و تصميم گرفتم اين كارو جبران كنم و يه جوري از دل امير در بيارم.
فرداي اون روز امير تو دبيرستان اصلا با من حرف نزد و جاشو توي كلاس عوض كرد. بچه‌ها كه قبلا ما را همش با هم مي‌ديدند تعجب كرده بودند و از من علت را پرسيدند و من يه جوري كه امير بشنوه گفتم دعوامون شده ولي به شماها ربطي نداره و ما خودمون مشكلمون را حل مي‌كنيم. اون روز حال من و امير گرفته بود. نمي‌دونستم چي باعث مي‌شد نتونم برم پيشش. يكي دو روز همينطور گذشت و من دلم براي امير خيلي تنگ شده بود به همين خاطر نتونستم طاقت بيارم و رفتم پيش امير ولي اون صورتش رو بر گردوند. من از او عذر خواهي كردم ولي اون هنوز حرف نمي‌زد بهش گفتم كه چقدر از كاري كه كردم پشيمون هستم و چقدر دلم براش تنگ شده. اينو كه گفتم برگشت و گفت با اين كه خيلي نامردي ولي من‌هم دلم برات تنگ شده و اونوقت هم‌ديگر را بوسيديم و دوباره دوستي ما شروع شد و اينبار بيشتر از قبل هم را دوست داشتيم.
الان پس از گذشت چند سال هنوز با امير دوست هستم و در دانشگاه هم همكلاسي هستيم و این روزا هم به دیدن چند تا سایت باهم معتاد شدیم دو تا سایت فارسی www.avizoon.com و ×××××××××××××× و چند تا سایت خارجی از جمله [×××××××××××××[/url] و [××××××××××× و دست كم هفته‌اي يكبار با هم حال مي‌كنيم و هر دو از اين موضوع راضي هستيم و تا حالا هيچ دختري نتوانسته يكي از ما را از ديگري بگيرد. من و امير يك روحيم در دو بدن و به معني واقعي كلمه عاشق هم هستيم. فكر اينكه يك روز از امير جدا شوم ديوانه‌ام مي‌كند. از خدا مي‌خواهم كه روز جدايي من از امير روز مرگم باشد.

___________________________________

پست شما ویرایش شد تبلیغ سایت فقط طبق قوانین سایت

# : 20 Feb 2008 14:47


{این ماجرا مال خودم نیست و مال یکی از دوستان گی اصفهانیه}
اين ماجرا بر مي گرده به 1 سال پيش يعني سال 85 اون موقع 19 سال داشتم يادمه يه شب حدودا ساعت 7 شب بود اصلا حوصله نداشتم لباسامو گذاشتم تو ساكم و رفتم باشگاه بدنسازي اون موقع واقعا اعصابم قاطي بود وارد باشگاه شدم يه نگاه كلي به كل باشگاه انداختم يه دفعه چشمم به يه پسر ناز حدودا 17 ساله افتاد كفم بريده بود يه پسر واقعا زيبا سفيد يه تك پوش زرد و يه شلوارك پوشيده بود پاهاي سفيدشو ميديدم واقعا ناز بود باورم نميشد تازه روزه اولش بود كه ميومد بدنسازي چشمام باز شده بود و بهش خيره شده بودم يه دفعه آقا رضا صاحب باشگاهمون زد پشتم گفت حواست كجاست راهو بستي تازه به خودم اومدم برگشتم و با هم كلي سلام و احوال پرسي كرديم بعد رفتم رختكن و لبسامو عوض كردم و رفتم تو سالن تازه پسره گرم كردنش تموم شده بود رفت و به يكي از بچه هاي باشگاه گفت ببخشيد پرس سينه كدومه اونم نشونش داد منم كه اصلا رمق كار كردن نداشتم فقط داشتم نگاهش مي كردم ولي ديدم كه بچه ها دارن متوجه من ميشن براي اينكه واسم دست نگيرن سريع شروع كردم به نرمش كردن اما همش نزديكه اون نرمش ميكردم تا حركت بعدي رو از من بپرسه برنامرو ديد و بهم گفت ببخشيد پشت بازو با دستگاه كدومه منم از خدا خاسته بهش گفتم بيا بردمش پيشه وسيله و شكل صحيح حركت رو يادش دادم و بهش گفتم خيلي مهمه كه حركت رو صحيح بزني حركت بعديتو بم بگو تا شكل صحيحشو يادت بدم گفت مرسي صداش اينقدر ناز بود كه داشت دلم ميرفت منم رفتم گرم كردم بعد ديدم داره حركتش تموم ميشه منم رفتم زيره پرس سينه يه وزنه سنگين گذاشتم روش زدم اما وزنه خيلي سنگين بود داشت كونم پاره ميشد وقتي حركتو زدم اومد پيشم بم گفت كارت درسته اين خيلي سنگينه حالا نميدونست دارم به فاك ميرم بهش گفتم ما اينيم ديگه بهم گفت اسمت چيه گفتم پويا گفت منم آرشم گفتم خوشبختم گفت و همچنين خلاصه سرتونو درد نيارم حركتاشو نشونش دادم ولي بيچاره خيلي ضعيف بود حركتاش كه تموم شد رفت رختكن منم يه كم صبر كردم بعدش رفتم دنبالش داشت لباساشو عوض ميكرد خيلي سفيد بود كفم بريده بود گفتم خونتون كجاست گفت فلان جا منم گفتم من خونمون نزديك پياده ميام ولي تا يه جايي ميتونيم با هم بريم اونم قبول كرد وقتي از رختكن رفتيم بيرون آرش با آقا رضا خداحافظي كرد ولي آقا رضا زياد تحويلش نگرفت چون اونا با هم فاميل بودن و چند ساله پيش رضا داشته سيگار ميكشيده و آرش آمارشو به خانوادش داده بوده و كلي مكافاته بعدش البته اون موقع آرش سنش كم بوده و بايد آقا رضا دركش ميكرد البته اينو بگم من اينو بعدا فهميدم خلاصه بعد از آرش من گفتم خداحافظ آقا رضا! اونم خيلي منو تحويل گرفت و گفت يا علي پويا جان آرش هم يه كم كونش سوخت ولي بيشتر از اون كفش بريده بود بعد ما از باشگاه زديم بيرون تا سره كوچمون رفتيم و بعد بش گفتم خونمون تو اين كوچس گفت خوش به حالت من بايد اي همه راه برم تا برسم منم كه ديدم موقعيت واسه صميميتر شدن مناسبه بش گفنم بيا من موتور دارم ميرسونمت گفت نميخواد زحمتت ميشه گفتم نه بابا چه زحمتي موتورو برداشتم داشتيم ميرفتيم اونم به من چسبيده بود وايييييييييييييييييييييييي چه لذتي داشت بهم گفت همين جا وايسا ميخوام يه كارت اينترنت بخرم چشمام گرد شده بود گفتم ميري نت؟ گفت آره رفت كارتو خريد اومد سواره موتور شد گفت بريم داشتيم ميرفتيم گفتم راستي مياي چت ؟ گفت اختيار داري من چت بازه حرفه اي هستم گفتم ايديتو بده منم ميام چت ايديشو ازش گرفتم بعد رسوندمش گفت مرسي و وقتي باهام دست داد دستاش به نرمي دستاي دوست دخترام بود داشت دلم ميرفت سريع برگشتم خونه جنگي شامو زدم پریدم پاي كمپيوتر رفتم تو نت ادش كردم و منتظر شدم تا بياد بعد از حدودا يك ساعت ديدم جوابه ادم رو داد گفتم سلام كلي باهاش احوال پرسي كردم و دعوتش كردم تو يه كنفرانس كه پر از دختر و پسر بود كلي اومدم رو ويس و كوسوشر گفتيم و خنديديم بعد بم پي ام داد گفت سايت فيلترشكن نداري گفتم واسه چي مي خواي شيطون؟ خيلي روك گفت واسه سايت سوپر ديگه مگه فيلتر شكنو واسه كاره ديگه اي هم ميخان يه سايت فيلتر شكن توپ بش دادم بعده چند لحظه بم گفت سايت سوپر باحال داري ؟ گفتم به چه سبكي حال ميكني؟ گفت يعني چي؟ بش گفتم بابا پسر با دختر پسر با پسر دختر با دختر با كدومش حال ميكني؟ كفت پسر با پسرم داري؟ گفتم تا دلت بخواد گفت بده بده ........... سايت ناز(blboys.com) كه ماله گي هاي 18 ساله بود بش دادم چند دقيقه بم پي ام نداد بعد گفت از اين كارا خوشت مياد؟ گفتم يه ذره گفت نميشه كه يا بايد خوشت بياد يا بدت بياد گفتم حالا تو فكر كن خوشم ميادگفت از چه مدلش؟ گفتم دختر با دختر كه مربوط به من نميشه ولي از اون دوتا خوشم مياد گفت از پسر با پسرم خوشت مياد شيطون؟ منم او شكلكه كه دندوناشو نشون ميده رو دادم گفتم بدم نمياد گفت بدم نمياد نه خوشت مياد يا بدت مياد؟ گفتم گير داديا حالا تو فكر كن خوشم مياد بم گفت خداوكيلي خوشت مياد يا داري مسخره ميكني ؟ گفتم خوشم مياد بابا كونيمون كردي فكر كنم وقتي او سايترو ديده بود حسابي حشري شده بود كه داشت اينقدر راحت باهام حرف ميزد بعد بم گفت از چه مدلش بي يا تي ؟ سريع گوشي اومد دستم كه اونم اينكارس كه ميدونه بي و تي چيه بهش گفتم اگه گير بياد تي هستم گفت اي ولللللللللللللللللللللللل منم بي هستم............................ باورم نميشد كه به اين راحتي آرش ماله من شده بود بعد كلي با هم در مورد اين مسايل با هم حرف زديم و حتي سكس چت كرديم تا ارضا شد بعد از خداحافظي ديسكانكت كردم و رفتم دستشويي و بعدش رفتم تو رخته خواب اما به جون خودم قسم خوابم نبرد تا يكي دو ساعت بعدشم كه خوابم برد خوابشو ديدم حالا شما حساب كنين چقدر من تو اين چند ساعت بهش فكر كرده بودم كه شب خوابشو ديدم از اون به بعد هر شب تو باشگاه ميديدمش و هر روز صميميتر ميشديم تا يه روز پدر و مادرم ميخواستن برن خونه مادر بزرگم كه تو شاهين شهره و كلي تا اصفهان فاصله داره و تا شب هم خيال نداشتن بيان منم با آرش جانم تماس گرفتم گفتم بيا خونمون خاليه. بيا سره كوچتون ميام دنبالت رفتم ديدم آرش يه تيپ اسپورت زده و منتظرمه خيلي ناز شده بود سلام كرد بعد سوار شد و رفتيم خونمون بعد رفتيم تو اتاقم گفتم بيا شلوارك بپوشيم دوتا شلوارك از تو كمدم در اوردم يكيشو به اون دادم يكيشو خودم پوشيدم وقتي داشت شلوارشو در مي آورد رونهاي سفيدشو ميديدم مي خواستم همون جا گازشون بگيرم اونم نگاهم كرد بعدش خنديد وقتي پوشيد بهش گفتم تي شرتتم در بيارعين من اونم در اوورد چه سينهاي نازي داشت همون جا داشت آبم ميومد. بعد رفتيم پاي كامپيوتر يه فيلم سوپر گذاشتم آرش هم كم كم خودشو لوس كرد و آروم آروم بهم نزديك شد بعد من دستمو گذاشتم روي رونش آروم آروم فشارش دادم آهش دراومد عين دخترا بعدش اونم كيرمو گرفت تو دستش و شروع كرد به ماليدنش بعد بهش گفتم ساك بزن گفت باشه عزيزم كيرمو گرفت تو دهنش خيلي حرفه اي ساك ميزد منم كم كم آه و اوهم در اومد واييييييييييييييييييييي منم داشتم كمرش و كونشو ميماليدم بعد بلندش كردم گفتم بيا رو تختم بعد بردمش رو تخت خوابوندمش گفتم دوباره بخورش و دوباره شروع كرد به خوردنه كيرم چه حالي ميداد بعدش رو كمر خوابوندمش و شروع كردم به خوردنش از رونهاش شروع كردم و رفتم بالا نافش و سينه هاشو ليسيدم و رسيدم به گردنش. من مشغوله خوردنه گردنش بودم اونم آه و اوه ميكرد منم داشت شهوتم بيشتر ميشد بعد لبامو گذاشتم رو لباش مشغول لب گرفتن شدم يك يا دو دقيقه ازش لب گرفتم چه لذتي داشت بعد چهار دستو پاش كردم و بهش گفتم تميزي گفت آره خيالت تخت بعد كرم رو برداشتم و كيرم و سوراخشو حسابي چرب كردم و آروم انگشتمو كردم تو سوراخش يه آخه دردناك كشيد گفتم آخي دردت گرفت گفت كاريت نباشه تو كارتو بكن با اين حرفش با اوج شهوت رسيدم بعد يه كم كه انگشتش كردم ديگه آه و اوه نميكرد و داشت لذت مي برد منم آروم سره كيرمو دادم تو كونش دوباره آهش در اومد ولي گفت بكن تو منم آروم آروم كيرمو هل دادم تو كونش و شروع كردم به تلمبه زدن چه حالي داشت كوني به اون داغي تا حالا نكرده بودم تلمبه زدنمو تند كردم به حدي كه كه ديگه داشتم از گرما ميسوختم و همچنين كيرم هم داشت مي سوخت در اوج لذت بودم كه احساس كردم آبم داره مياد گفتم آبم داره مياد كجا بريزمش گفت تو كونم بريززززززززز منم اطاعت كردم و كل آبمو ريختم تو كونش بعد بي رمق افقتادم كنارش اونم خودشو انداخت تو بغلم و منم نگاه چشماي نازش كردم و ازش لب گرفتم بهم گفت بهترين سكس تو عمرم همين بود كه حالا با تو داشتم بهش گفتم منم همين طور بعد با هم رفتيم حموم و اومديم بيرون از اون به بعد چند ماه با آقا آرش بودم تو اين زمان خيلي كردمش و بعدشم رابطمون بهم خورد چون بهتون بگم من از كساني كه اهل سيگار يا مشروبات الكلي هستن بدم مياد و به آرش هم اينو گفته بودم. يه روز بي خبر رفتم تو محلشون تا ازش يكي از سي دي هامو بگيرم شب بود و همه جا تاريك من داشتم از يه كوچه بن بست رد ميشدم كه آتيشه سيگاره يه نفرو ديدم از روي تيپش فهميدم آرشه رفتم جلو و چنان سيلي بر صورتش نواختم كه پخش زمين شد از اون به بعدم ديگه باهاش حرف نزدم نه جوابه تلفناشو دادم و نه تو باشگاه باهاش حرف زدم.

<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . 9 . 10 ... 19 . 20 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB