« بهشت 21 |صفحه اصلی| بهشت23 »
فریبا خوب که رقصشو کرد وبهتر از آنچه که من فکر میکردم قرای کمرشو ریخت ، رفت سراغ پرستو و دست اونو برا رقصیدن گرفت واز جاش بلندش کرد .....
پرستو که شروع به رقصیدن کرد فریبا هم که خیس عرق بود یک راست اومد ونشست روی پای من !... منی که اصلاً انتظار اینکارو اونم جلوی فرهاد نداشتم ، فریبا داشت عیناً کارای پرستو را کپی میکردو پا گذاشته بود جای پای اون ، حرکتش خیلی برام سوپرایز وجالب بود ، تنها چیزی که به این زودی درش نمیدیدم این حرکت بود!....
بانشستن فریبا روی پاهام ، گرمای بدنش ونمدار بود روناش بخاطرعرقی که کرده بود ، دیگ شهوتو دردرونم به غلیان درآورد وکیر نیم خیزم بیدارکرد ، حرکت ناشی از بزرگ شدن کیرم زیر کون فریبا باعث شد تا فریبا کمی خودشو رو پاهام جابجا کنه تا بهتر رو کیرم جاگیر شه ،.... منم دستامو دور شکمش حلقه کردم و اونوفشار دادم بخودم تا بیشتر وبهتر از گرمای شهوانی تن وبدنش اسفاده کنم ولذت ببرم!....
فرهاد نگاهی به زنش کردولبخندی زد!..... حالا دیگه فریبا روش باز شده بود!... ودیگه اون فریبای دوساعت پیش نبود که از در واردشده بود وخودشو به فرهاد چسبونده بود!!..... این موضوع برام خیلی جالب بود ..... منم همینو میخواستم تا بتونم اونو جلوی فرهاد آزادتر وراحت تر از کون بکنم تا فرهاد یادبگیره که باید زنشو از کون بکنه
واز گائیدنش لذت ببره!!.... واگر بتونم در یک فرصت مناسب ودرحالیکه من فریبا رااز کوس میکنم وادارش کنم که اونم همزمان از کون بکنتش کار درست میشه ویواش یواش باید کاری کنم که اونم از گائیدن کون خوشش بیاد ، اونوقت دیگه اون میتونه جای محسن پرستورا جلوی روم از کون بکنه وهمزمان که من فریبارامیکنم اونم زن منو بکنه ومن از دیدن گائیدن زنم وسیله اون لذت تازه ای ببرم!!..... وچهار نفری باهم ودر مجاور هم با یکدیگه زنامونو با هم عوض کنیم وتودوره شبای سکس من زن اونوبکنم واونم زن منوجلو روم بکنه!..... دوست دارم ببینم فرهاد که خیلی جونه با چه حرص وشهوتی پرستو را میکنه ؟......
تواین افکار که بودم اصلاً متوجه گذشت زمان ووجود اطرافیان نبودم....... ازمز مزه کردن این افکار لذت میبردم وهمینها الان که سالها ازاون زمان گذشته برام فانتزیهای یک زندگی پر از عشق ولذت شده!....
رقص پرستو تموم شده بود ومن نتونستم رقصشو ببینم !...... شاید چشام طرفش بود ولی جائی دیگه سیر میکردم!!....
منیر داشت توی لیوانا مشروب میریخت .... محسن هم میزوآوردگذاشت وسط ، پرستوهم ظروف حاوی مزه ها مثل زیتون ، پسته وماست خیار و..... را چید روش.....
منیر لیوانا را که تقسیم کرد رفت بغل دست فرهاد نشست .....
کمی بعد ازاینکه مشروبو سر کشیدیم کم کم همه سر حال اومدن ونیرو و انرژی تازه ای گرفتن......
محسن اول از همه درحالیکه پرستو روپاش بود پاشد وپرستورا بغل کرده وگفت : خوب ما دوتا خیلی با هم کارداریم ، میریم تا بقیه کارامون انجام بدیم ! شمادوست دارین بشینین !..... ما رفتیم.......
وهردو رفتن طرف اتاق !...... منم که حالا کیرم از شقی داشت کون فریبا را پاره میکرد عینهو محسن درحالیکه فریبا توی بغلم بود پاشدم وگفتم : پس ماهم رفتیم سانس دوم را اجرا کنیم!..... وهمونطور که فریبا جون توبغلم بود شروع کردم بوسیدن لبای غنچه ای وداغش...... وسریع یک چشمک هم به منیر زدم!!......
وارد اتاق که شدیم قبل ازاینکه فریبا را بزارم رو تشک ، فریبا همینطور که بغلم بود دستشو برد توی شرتم وکمر کیر داغمو گرفت!.... وهمراه با گفتن .. اوووووووه..... کفت : امیر مثل سنگ سفت شده!..... چه خوبه اینطوری توخونه هم راحت باشیم!!....
نگذاشتم بقیه حرفشو بزنه که لپ های گل انداخته از مشروبشو بوسیدم ومک زدم.... من میمیرم واسه همچو لپ های گوشتی ونرمی که وقتی اونا را آدم میبوسه ومیک میزنه ، داغی وگرمیشون کیر آدمو سفت تر میکنه !!.........
یواش فریبا را گذاشتم رو تشک .. خواستم بهش بگم دمر بخواب !...... که خودش مثل اینکه فکرمو خوند ودمر شد!!..... وکون قلنبه وسفیدشو که شرتش هم رفته بود لای اون دادبالا ....... از تیزی فکرش خیلی حال کردم!..... مثل اینکه خوب فهمیده بود من عاشق کون خوشگلش شدم ، اصولاً خانمائی که کون خوشگلی دارن از نگاه وقیافه مرد خیلی سریع تشخیص میدن که برجستگی کونشون مورد توجه اونا قرار گرفته!...... معمولاً همین هم باعث میشه تا بیشتر به کونشون برسن واونو بهتر جلوه بدن!..... اینو میشه همینطوری هم تو کوچه وخیابون وحتی تومهمونیها هم دید وحس کرد!!......
خودمو با تمام وجود انداختم رو کونش وصورتمو چسبوندم به لمبای سفت وگوشتیش وتاتونستم اونارا بوسیدم وبوئیدم و لیس زدم!.....
باصدای در که منیر بود واومد تو اتاق بخودم اومدم ، سرمو بالا کردم.... آره منیر بود اومد تا نزدیکامون وگفت : امیر جون یه دقه پاشو!!..... با کیر شق شدم پاشدم وگفتم : هـــــا !... چیزی شده؟!......
درحالیکه بهم چشمکی میزد.....
گفت : نــه !... میخواستم بپرسم برنامه ات چیه؟ ..... و
دو زاریم افتاد!.... بوسیدمش وبهش گفتم: قربونت برم که اینقد زود میگیری منیر جون !.. ببین میخواستم ازت خواهش کنم ، ببینم میتونی یک کاری کنی که فرهاد هم سکس از عقب کار کنه؟!.... میخوام اینو بگم ... میتونی امشبو با فرهاد فقط از گل پشتت استفاده کنی؟!.... دوست دارم بیاد تو این کار!!...... واسش یه برنامه دارم!!.....
منیر گفت : باشه!..... سعی خودمو میکنم !.... هرچند اون اهل این کار نیست ولی تا اونجا که بتونم باشه!..... باشه عزیزم!.....
گفتم : خوب!.... پس اگه نشد بیارش اینجا تاباهم تشویقش کنیم که من واون باهم با فریبا جون سکس کنیم !... شاید اینطوری بتونیم اونو وادار کنیم تا بیشتر با فریبا جون سکس داشته باش!.... برا این کار هم لازمه که کمی مشروب بهش بدی!..... پس اول مشروبه را بهش بده !.....
منیر گفت : حالابرم ببینم چیکار میکنم...........
منیردستی از روی شرت به کیرم زدوروشو طرف فریبا کردو گفت : فری جون ازاین واسه منم بزاری.. هـــا!....
ورفت!.........
اومدم سراغ فریبا خوشگله وبهش گفتم : شنیدی که به منیر جون چی گفتم؟!..... ازش خواستم کاری کنه که فرهاد هم از کون کردن خوشش بیاد !... آخه نمیشه که منو ومحسن عاشق گائیدن کون باشیم !.... ولی فرهاد نباشه ... جور نمیشه!..... حالا ما سه خانواده یکی شدیم!!...... ودیگه هرکدوم از ما شش نفر میتونه باهرکه دوست داره راحت با زن یا مرد مورد علاقش سکس کنه !..........
ظاهر فریبا نشون میداد مشروب خوب گرفتتش ، یک حالت شهوان وحشربودن توچهره وچشاش موج میزد!!..... اون درحالیکه داشت دمر دراز میکشید وکون خوشگل وسفیدشو میکرد طرفم!!....
گفت : فکر خوبیه!!...... اگه بشه ومنیر بتونه؟..... حقیقتش امیر جون!..... تا حالا فرهاد نگاه هم به کونم نکرده !!.... میخوام اینوبگم تا الان هیچ دستی به کونم نخورده !... وتواولین کسی بودی که افتتاحش کردی !!.... ومزه این کاروبهم چشوندی !... البته اولش خیلی برام درد داشت !.... حالا هم کمی درد داره!.... اما خوشم اومد.... فکر نمیکردم روزی کسی پیدا بشه واز پشت باهام سکس داشته باشه!!.... از بس فرهاد بی توجه بود به کونم که دیگه داشت یواش یواش یادم میرفت که کونم دارم واونم یه سوراخ واسه سکس داره!!..........
در حالیکه زانوامو دوطرف رونای مرمرین فریبا میگذاشتم وخودمو آماده میکردم تا با کیرم سوراخ کون برجسته اشو خوب درمالی کنم ، پریدم تو حرفاشو گفتم : فری جون حالاشم دیر نشده ، منم خوشحالم که اولین کسی هستم که پرده پشتتو برداشتم!!.... ودوست هم دارم که این کون خیلی خوشگلت فقط مال من باشه وتوهم باید بهم قول بدی که ازش خوب نگهداری کنی!......
فریبا گفت : اااااه !!.... امیر جون چطوری ازش خوب نگهداری کنم !... آخه اگه امشب منیر بتونه کاری کنه که فرهاد مزه گائیدن کون را بچشه وخوشش بیاد!!.. اونوقت اگه فردا فرهادم بخوادبراش دمر بخوابم واز پشت ارضائش کنم چیکارش کنم ؟؟..... بهش بگم نـــه !!.... بهت نمیدم؟؟!!..... میشه؟!............
در حالیکه خم شدم رولمبرای سفت کونش وسوراخ صورتی رنگ برجسته کونشومیبوسید وبو میکردم گفتم:...... فری جون فرهاد که شوهرته !... هیچی !!.... اونو نمیگم که؟!!..... تازه مگه خودت نگفتی مال اون خیلی کوچیکه !... پس نمیتونه خیلی بازت کنه !!.... منظورم دوستای دیگتونه که ممکنه بعداً بخواین با اونا هم دوره سکسی بزارین وباهاشون سکس داشته باشین !.....
همینطور که حرف میزدم..... با تفی که زده بودم به کون فری جون داشتم با کله کیرم کون اونو میمالوندم!...... فریباهم آهسته.... آهسته اووووف... اوووف میکردوکونشو تکون میداد !... مثل اینکه خوشش اومده بود!!.... حس کردم اون امشب بعد یه عمر ره صد ساله را یک شبه طی کرده!!...... یعنی با اولین گائیدن کونش توی اون شب اینجوری حاضر شده کونشوزیر پام بچرخونه و قربده!!.... منم که داشتم حال میکردم!.... چی ازاین بهتر!!.....
فریبا همنیجوری که داشت کونش زیر پام تکون میداد ومنم درمالیش میکردم یواش گفت: خوب!!؟.... حرفاتو ادامه بده!..... توکه اینجوری برام حرف میزنی خیلی خوشم میاد ..... دوست دارم هم کارتو بکنی وهم برام حرف بزنی !!... بگو !!.........
گفتم :..آهـــــا... یکی از کارای خوبی که آدم موقع لاسیدن و گائیدن میتونه انجام بده همین راحت حرف زدنشه با اونی که اون زیر خوابیده وداره کون...........
فریبا تکونی به کونش داد وگفت: خیلی خشکه!.... اذیت میشم !... امیر جون نمیشه برام یه کم کرم بهش بزنی تا از خشکی درآد ونرم شه!......
گفتم : بزارببینم پرستووازلین توخونه داره؟.... آخه من همش از تف استفاده میکنم ... میگم شاید اون واسه کار خودش با محسن وازلین گرفته باشه!!.... چون ، فری جون!... محسن عاشق پرستوه .... اصلاً میمیره براش .... دوست داره که مدام باهاش از کون سکس داشته باشه!... خود پرستو هم بدش نیومده اونم خوشش اومده ..... دیدی تو پذیرائی همه اش رو پای محسن بود!........
فریبا گفت:... پرستو جون کارش درسته!... خوب کاری میکنه !... خوب حتماً هردوشون خوششون اومده!..... منم الان حس میکنم یواش یواش داره خوشم میاد!!؟.... ودوست دارم با تو سکس داشته باشم!...... فکر میکنم کس دیگه ای نمیتونه مثل تو بتونه اینجوری وبا این آرامش منو ارضاء کنه!!......
از رو کون فریبا پاشدم که برم وازلین واگر نشد کرم بیارم....... خواستم سریع برم از پرستو ببپرسم.... که پیش خودم گفتم اگه قرار باشه برم از پرستو بپرسم بهتره فریبا را هم با خودم ببرم تا اونم از نزدیک پوزیشن ونحوه سکس وکون دادن پرستورا از نزدیک ببینه وتو این کار بیشتر تشویق شه ومن و اونم مثل محسن وپرستو همه اش باهم باشیم وبتونم مدام از کون فریبا را بکنم!!...... واسه همین گفتم: فری جون بیا باهم بریم ..........
فریبا گفت : کجا؟.... من واسه چی بیام؟؟......
دستشو گرفتم وکشیدم طرف خودم وگفتم:... تو حالابیا!..... خوب باهم میریم .... تو کوچه که نمیخایم بریم!!.... میریم از پرستو ببپرسیم!.... خوب کارشم از نزدیک باهم میبینیم!!...... دوست نداری ببینی؟!...........
اینو که گفتم سریع پاشد و گفت: چرا... چرا!!.... میام!!..... راست میگی!.... من فکراینجاشونکرده بودم!.... من تا حالا صحنه سکسی از نزدیک ندیدم!؟..... وا...... ی ...... خوب شد گفتی؟!....... ببینم ؟...همین جوری لخت لخت بریم؟.....
...... به دستشو که تو دستم بود یه فشارناشی از شهوت دادم وبغلش کردم ولباشو بوسیدم...... یواش بیخ گوشش گفتم:آره عزیزم... اینجوری میریم!... وای که چقدر دوست دارم فری جون!!.....
فریبا هم درحالیکه بدن داغشوبهم میمالوند گفت: منم همینطورامیرجون!...........
دوباره همدیگه رو محکم بغل کردیم ولبامونو رو هم گذاشتیم .... فکر کنم اگه کسی از نزدیک این اشتیاق وشهوت منو میدید فکر میکرد تازه با فریبا نامزد شدم یا چندروزیهبا اون ازدواج کردم که با این شدت وحدت بغلش میکنم ومیبوسمش!..........
خوب که خودمونوبهم ملیدیم وهمو بغل کردیم وبوسیدیم در حالیکه دست داغش تو دستم بود باکیرم شق کرده راه افتادیم طرف اتاقی که محسن وپرستو توش مشغول بودن!!......
نویسنده :پرهام