[go: up one dir, main page]

صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / مثله دیوونه ها (فهرست در صفحه ی اول)
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . >>
نویسنده پیام
# : 23 Sep 2008 15:01


Quoting: gorbe_vahshi
راستی ... مبارکههههههههه ولی یه سوال دیگه ..پس چرا هنوز اعضا نوشته اون پایین



کسایی که زیر آیدی شون مینویسه مدیر مدیر انجمنا هستن .
من مدیر انجمن نیستم . مدیر داستانهای صفحه اصلیم . پس نمینویسه مدیر .

Quoting: gorbe_vahshi

Ema87

اما جان فک کنم این 2.5 تا پست واسه شما بودا ... کوشی ؟

بعله . روئیت شد .

« در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه . به امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه »
# : 23 Sep 2008 15:03


ادامه نیومد ؟؟؟؟

« در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه . به امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه »
# : 23 Sep 2008 15:05 | ویرایش بوسیله: Ema87


دوبار اومد .

« در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه . به امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه »
# : 23 Sep 2008 17:22


Quoting: gorbe_vahshi


امید وارم جا نزنی...... باید عین هیتلر رفتار کنی.... باید از دخترا صابون درست کرد .... فقط لیاقت کوره صابون سازی رو دارن ....... تا اینا باشن دیگه واسه پیشرفت خودشون بقیرو به فنا ندن ....
اما جان .... من اعصابم از همه دخترا خرده یادت که هست چیا نوشته بوودم ... مطمئن باش به خاطر اونی که فکرشو می کنی نیست ..... تنها چیزی که واسم اهمیت نداره اونه ...


عزیز همه دخترها رو که نباید صابون کرد اگه شهریار رو خوب بشناسی فکر کنم دخترهای مدرسه ی عباس قلی لیاقت بیشتری برای صابون شدن دارن

Quoting: elnazy
MER30

داداشی سلام خسته نباشی کجایییییییییییییییی؟
کو پس ادامه ی داستانت؟
شوخی کردم خواستم بازم عجله کنم ولی از شوخی گذشته منتظر ادامه هستم
خسته هم نباشی و مرسی بابت ادامه...........



خب اینم شوخی بود ولی اینجوری که میگی ادامه کو من فکر میکنم یه ماهه که اپ نکردم میترسم میرم سریع مینویسم

Quoting: khodayemarg


سلام داش رضای گل
بله بالاخره تونستم دمت گرم
خیلی ممنون هم به خاطر خاطره هم به خاطر راهنمایی
شب خوش




Quoting: gorbe_vahshi

دمت گرم ..همشهری...
اخه مگه تو این تهران لعنتی جز ...غمو غصه ووو خیانت ..... چیزه دیگه ای پیدا می شه ....به قول هیچکس ...نمکیو چرخش کرایه بنزه..... این همه اختلاف واسه چیه .... واسه اینکه یه عده خون بقیه رو تو شیشه میکنن.... مطمئنم یه روزی اینجا کودتا میشه.....اخ که چقدر دلم می خواد یه ادم با وجود پیدا بشه...تا بتونم در کنارش این حس قدرت طلبیمو ارضا کنم.... مطمئنن اولین کاری که می کنم ...تهران رو ویران می کنم ....

سلام همشهری خوبی میگم زیاد از این حرف ها نزن من اطلاعاتیم ها



Quoting: gorbe_vahshi


سلام منم بازی.....

خوش اومدی

Quoting: Ema87



Kami_b
سلام علیکم .



سلن علیکم و رحمت والله وبرکاته




Quoting: elnazy


Kami_b

سلام داداشی نه من اصلا صبر ندارم همه هم این موضوع رو میدونند حالا هم خسته نباشی و مرسی بابت ادامه



من که نمیدونستم


Quoting: Ema87
ادامه نیومد ؟؟؟؟


ببینید دوستان قول نمیدم ولی به احتمال خیلی زیاد فردا شب راستی اما خانم تو که مدیر داستان های صفحه ی اصلی هستی دست مارو هم بگیر بذار توی صفحه ی اصلی ولی فکر کنم اونجاها رو باید با ادمین هماهنگ کرد

عشق تو شعله فروزه واسه من میگی غصه ات شب و روزه واسه من*فکره اس و پاسی خودتو کن نمیخواهد دلت بسوزه واسه من
# : 23 Sep 2008 17:54


rah_gozar


عشق تو شعله فروزه واسه من میگی غصه ات شب و روزه واسه من*فکره اس و پاسی خودتو کن نمیخواهد دلت بسوزه واسه من
# : 23 Sep 2008 18:06


Kami_b

سلام داداشی کو پس این ادامهههههههههههههههههههههههههه?
بازم شوخی کردم ولی منتظر داداشی

زندگی مرگ است و مرگ است زندگی..........پس درود بر مرگ و مرگ بر زندگی
# : 23 Sep 2008 18:12


Kami_b

سلام داداشی کو پس این ادامهههههههههههههههههههههههههه?
بازم شوخی کردم ولی منتظرم داداشی............

زندگی مرگ است و مرگ است زندگی..........پس درود بر مرگ و مرگ بر زندگی
# : 23 Sep 2008 19:25


سلام به همه بچه های گل آویزون
چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رضا جان کو ادامه؟؟؟؟
منتظرمون نذار
شب خوش

# : 23 Sep 2008 20:28


Quoting: Kami_b
سلن علیکم و رحمت والله وبرکاته

و من الله توفیق .


Quoting: Kami_b
ببینید دوستان قول نمیدم ولی به احتمال خیلی زیاد فردا شب

اوووووووووووو . چه دیر .



Quoting: Kami_b
راستی اما خانم تو که مدیر داستان های صفحه ی اصلی هستی دست مارو هم بگیر بذار توی صفحه ی اصلی ولی فکر کنم اونجاها رو باید با ادمین هماهنگ کرد

راستش . داستانهایی که میذارم اونجا یا به ایمیل میاد که اکثرا کوتاهن و زیاد جالب نیستن یا از تو انجمن خاطرات گلچین میشن .
داستاناهایی هم اونجا قرار میگیره که کامل شده باشه و نوشتنش تموم شده باشه .
فعلا هم که یه داستان دارم آپ میکنم که نصفش مونده .
بعد از اون داستانها رو تو نوبت میذارم و آپ میکنم .
" تف به زندگی " رو یه نگاه دوباره میکنم واگه شد میذارمش تو نوبت .ولی قول نمیدم .



« در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه . به امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه »
# : 23 Sep 2008 20:56


Quoting: Kami_b
سلام همشهری خوبی میگم زیاد از این حرف ها نزن من اطلاعاتیم ها

اگه نفسم از جای گرم بلند نمی شد اینارونمی گفتم ..... به به چه هوایی. .... مادر نزاایده بخواد به من گیر بده ...

***به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار.....تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگه دار***
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB